استاندارد حسابداری شماره 43
درآمد عملیاتی حاصل از قرارداد با مشتریان
هدف
1 . هدف این استاندارد تعیین اصولی است که واحد تجاری برای گزارش اطلاعات مفید به استفادهکنندگان صورتهای مالی درباره ماهیت، مبلغ، زمانبندی و عدم اطمینان درآمد عملیاتی و جریانهای نقدی حاصل از قرارداد با یک مشتری، باید بکار گیرد.
دستیابی به هدف
2 . برای دستیابی به هدف بند 1، اصل محوری این استاندارد آن است که واحد تجاری باید درآمد عملیاتی را بهگونهای شناسایی کند که بیانگر انتقال کالاها یا خدمات تعهدشده به مشتریان به مبلغ مابهازایی باشد که واحد تجاری انتظار دارد در قبال آن کالاها یا خدمات، نسبت به آن محق باشد.
3 . واحد تجاری هنگام بکارگیری این استاندارد، باید مفاد قرارداد و تمام واقعیتها و شرایط مربوط را مد نظر قرار دهد. واحد تجاری باید این استاندارد، شامل استفاده از هرگونه اقتضای عملی، را بطور یکنواخت برای قراردادهای دارای ویژگیهای مشابه و در شرایط مشابه بکار گیرد.
4 . این استاندارد، نحوه حسابداری یک قرارداد منفرد با مشتری را تعیین میکند. با وجود این، به عنوان یک اقتضای عملی، واحد تجاری در صورتیکه بطور معقول انتظار داشته باشد آثار ناشی از بکارگیری این استاندارد برای مجموعهای از قراردادهای (یا تعهدات عملکردی) دارای ویژگیهای مشابه بر صورتهای مالی، با آثار ناشی از بکارگیری این استاندارد برای هر یک از قراردادهای (یا تعهدات عملکردی) موجود در مجموعه مذکور تفاوت بااهمیتی نداشته باشد، میتواند این استاندارد را برای آن مجموعه بکار گیرد. واحد تجاری هنگام انجام حسابداری یک مجموعه قرارداد، باید از برآوردها و مفروضاتی استفاده کند که نشاندهنده اندازه و ترکیب آن مجموعه باشد.
دامنه کاربرد
5 . واحد تجاری باید این استاندارد را برای تمام قراردادها با مشتریان، به استثنای موارد زیر، بکار گیرد:
الف. قراردادهای اجاره مشمول دامنه کاربرد استاندارد حسابداری 21 حسابداري اجارهها؛
ب. قراردادهای بیمه مشمول دامنه کاربرد استاندارد حسابداری 28 فعالیتهای بیمه عمومی؛
پ. ابزارهای مالی مشمول دامنه کاربرد استاندارد حسابداری 15 حسابداری سرمایهگذاریها، استاندارد حسابداری 39 صورتهای مالی تلفیقی، استاندارد حسابداری 40 مشارکتها، استاندارد حسابداری 18 صورتهای مالی جداگانه و استاندارد حسابداری 20 سرمایهگذاری در واحدهای تجاری وابسته و مشارکتهای خاص؛ و
ت. مبادلههای غیرپولی بین واحدهای تجاری دارای فعالیتهای تجاری همانند، برای تسهیل فروش به مشتریان یا مشتریان بالقوه. برای مثال، این استاندارد در خصوص قرارداد بین دو شرکت نفتی که توافق میکنند برای پاسخگویی به موقع به تقاضای مشتریان خود در مکانهای تعیینشده نفت را با یکدیگر مبادله کنند کاربرد ندارد.
- الزامات شناخت و اندازهگیری این استاندارد، در مورد سایر درآمدهای کسبشده در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری، از جمله سایر درآمدهای غیرعملیاتی نظیر سود حاصل از واگذاری داراییهای ثابت مشهود کاربرد دارد.
7 . واحد تجاری این استاندارد را باید در مورد قراردادی (به استثنای قراردادهای اشارهشده در بند 5) بکار گیرد که طرف قرارداد مشتری است. مشتری شخصی است که در قبال پرداخت مابهازا برای دستیابی به کالاها یا خدماتی که خروجی فعالیتهای عادی واحد تجاری است، قرارداد با واحد تجاری منعقد کرده است. برای مثال، در صورتی که طرف قرارداد، به جای انعقاد قرارداد برای دستیابی به خروجی فعالیتهای عادی واحد تجاری، قراردادی را به منظور مشارکت در یک فعالیت یا فرایند منعقد کرده باشد که طرفین آن قرارداد در ریسکها و مزایای حاصل از آن فعالیت یا فرایند (نظیر ایجاد یک دارایی از طریق توافق همکاری) سهیم باشند، طرف قرارداد مشتری محسوب نمیشود.
8 . بخشی از قرارداد با مشتری ممکن است در دامنه کاربرد این استاندارد و بخش دیگر آن، در دامنه کاربرد سایر استانداردهای اشارهشده در بند 5 قرار گیرد.
الف. اگر در سایر استانداردها چگونگی تفکیک و/ یا اندازهگیری اولیه یک یا چند بخش از قرارداد مشخص شده باشد، آنگاه واحد تجاری باید ابتدا الزامات تفکیک و/ یا اندازهگیری مندرج در آن استانداردها را بکار گیرد. واحد تجاری باید مبلغ بخشی (یا بخشهایی) از قرارداد را که در ابتدا طبق سایر استانداردها اندازهگیری شده است، از قیمت معامله جدا کند و برای تخصیص مبلغ باقیمانده قیمت معامله (در صورت وجود) به هر تعهد عملکردی مشمول دامنه کاربرد این استاندارد و به سایر بخشهای قرارداد طبق بند 8(ب)، بندهای 74 تا 87 را بکار گیرد.
ب. اگر در سایر استانداردها چگونگی تفکیک و یا/ اندازهگیری اولیه یک یا چند بخش از قرارداد مشخص نشده باشد، آنگاه واحد تجاری باید این استاندارد را برای تفکیک و/ یا اندازهگیری اولیه آن بخش (یا بخشهای) قرارداد با مشتری بکار گیرد.
9 . چنانچه مخارج مختص دستیابی به قرارداد با مشتری و مخارج تحملشده برای ایفای قرارداد با مشتری در دامنه کاربرد استاندارد دیگری قرار نگیرد، این استاندارد نحوه حسابداری مخارج مذکور را تعیین میکند (به بندهای 92 تا 105 مراجعه شود). واحد تجاری باید بندهای مذکور را تنها برای مخارج تحملشده مرتبط با قرارداد با مشتری (یا بخشی از آن قرارداد) که در دامنه کاربرد این استاندارد است، بکار گیرد.
شناخت
تشخیص قرارداد
10 . واحد تجاری باید قرارداد با یک مشتری، که در دامنه کاربرد این استاندارد است، را تنها هنگامی به حساب منظور کند که تمام معیارهای زیر احراز شود:
الف.طرفین، قرارداد را (به صورت کتبی، شفاهی یا طبق سایر رویههای مرسوم تجاری) تأیید کرده باشند و نسبت به انجام تعهدات خود، متعهد باشند؛
ب.واحد تجاری بتواند حقوق هر یک از طرفین را در ارتباط با کالاها یا خدماتی که باید انتقال یابد، تشخیص دهد؛
پ.واحد تجاری بتواند شرایط پرداخت برای کالاها یا خدماتی که باید انتقال یابد را تشخیص دهد؛
ت.قرارداد محتوای تجاری داشته باشد (یعنی انتظار رود ریسک، زمانبندی یا مبلغ جریانهای نقدی آتی واحد تجاری، در نتیجه قرارداد تغییر کند)؛ و
ث.وصول مابهازایی که واحد تجاری در قبال انتقال کالاها یا خدمات به مشتری نسبت به آن محق است، محتمل باشد. واحد تجاری در ارزیابی اینکه وصول مبلغ مابهازا محتمل است یا خیر، تنها باید توانایی و قصد مشتری برای پرداخت مبلغ مابهازای مذکور در سررسید را مورد توجه قرار دهد. اگر مبلغ مابهازا به دلیل پیشنهاد مشوق قیمت به مشتری متغیر باشد، مبلغ مابهازایی که واحد تجاری نسبت به آن محق است، ممکن است از قیمت ذکرشده در قرارداد کمتر باشد (به بند 53 مراجعه شود).
- قرارداد، توافقی بین دو یا چند شخص است که حقوق و تعهدات الزامآور ایجاد میکند. الزامآور بودن حقوق و تعهدات در یک قرارداد، یک موضوع حقوقی است. قراردادها میتوانند کتبی، شفاهی یا مبتنی بر رویههای مرسوم تجاری باشند. رویهها و فرایندهای انعقاد قراردادها با مشتریان، بین حوزههای مقرراتی، صنایع و واحدهای تجاری متفاوت است. افزون بر این، رویهها و فرایندهای مزبور ممکن است در داخل یک واحد تجاری نیز متفاوت باشد (برای مثال، ممکن است به طبقه مشتری یا ماهیت کالاها یا خدمات تعهدشده بستگی داشته باشد). واحد تجاری برای تعیین اینکه توافق با مشتری، حقوق و تعهدات الزامآور ایجاد میکند یا خیر، و چه زمانی حقوق و تعهدات الزامآور ایجاد میکند، باید این رویهها و فرایندها را مدنظر قرار دهد.
- برخی قراردادها با مشتریان ممکن است مدت زمان معینی نداشته باشند و بتوان آنها را توسط هر یک از طرفهای قرارداد، در هر زمانی خاتمه داد یا تعدیل کرد. سایر قراردادها ممکن است بر مبنای دورهای که در قرارداد مشخص شده است، بطور خودکار تمدید شوند. واحد تجاری باید این استاندارد را برای مدت قرارداد (یعنی دوره قراردادی) که در آن مدت، طرفین قرارداد حقوق و تعهدات الزامآور فعلی دارند، بکار گیرد.
- برای مقاصد بکارگیری این استاندارد، اگر هر یک از طرفین قرارداد، بدون جبران خسارت طرف (یا طرفهای) دیگر، از حق الزامآور یکجانبه برای خاتمه دادن به قراردادی که اجرا نشده است برخوردار باشد، قراردادی وجود ندارد. قرارداد در صورتی اجرانشده محسوب میشود که هر دو معیار زیر احراز شده باشد:
الف. واحد تجاری هنوز کالاها یا خدمات تعهدشده را به مشتری انتقال نداده نباشد؛ و
ب. واحد تجاری هنوز مابهازایی در قبال کالاها یا خدمات تعهدشده دریافت نکرده باشد و هنوز نسبت به دریافت آن محق نباشد.
- اگر قرارداد با مشتری معیارهای مندرج در بند 10 را در آغاز قرارداد احراز کند، واحد تجاری نباید این معیارها را مجدداً ارزیابی کند، مگر اینکه نشانهای از تغییری عمده در واقعیتها و شرایط وجود داشته باشد. برای مثال، اگر توانایی مشتری برای پرداخت مابهازا به میزان قابل ملاحظهای کاهش یافته باشد، واحد تجاری احتمال وصول مابهازایی که در قبال انتقال مابقی کالاها یا خدمات به مشتری، نسبت به آن محق میشود را مجدداً ارزیابی میکند.
- اگر قرارداد با مشتری معیارهای مندرج در بند 10 را احراز نکند، واحد تجاری باید به ارزیابی قرارداد ادامه دهد تا تعیین نماید که آیا معیارهای مندرج در بند 10 متعاقباً احراز شده است یا خیر.
- هنگامی که قرارداد با مشتری معیارهای مندرج در بند 10 را احراز نمیکند و واحد تجاری مابهازایی را از مشتری دریافت میکند، واحد تجاری تنها در صورتی باید مابهازای دریافتی را به عنوان درآمد عملیاتی شناسایی کند که یکی از رویدادهای زیر واقع شده باشد:
الف. واحد تجاری تعهدات باقیماندهای برای انتقال کالاها یا خدمات به مشتری نداشته باشد و تمام یا تقریباً تمام مابهازای تعهدشده توسط مشتری را دریافت کرده باشد و غیرقابل استرداد باشد؛ یا
ب. قرارداد خاتمه یافته باشد و مابهازای دریافتی از مشتری غیرقابل استرداد باشد.
- واحد تجاری باید مابهازای دریافتی از مشتری را تا زمان وقوع یکی از رویدادهای مندرج در بند 16 یا تا زمانی که معیارهای مندرج در بند 10 متعاقباً احراز شود (به بند 15 مراجعه شود)، به عنوان بدهی شناسایی کند. این بدهی، با توجه به واقعیتها و شرایط مرتبط با قرارداد، یا بیانگر تعهد واحد تجاری به انتقال کالاها یا خدمات در آینده است یا بیانگر تعهد واحد تجاری به استرداد مابهازای دریافتی است. در هر دو حالت، بدهی مذکور باید به مبلغ مابهازای دریافتی از مشتری اندازهگیری شود.
ترکیب قراردادها
- واحد تجاری، در صورت احراز یک یا چند معیار از معیارهای زیر، باید دو یا چند قرارداد را که همزمان یا در زمانهای نزدیک به هم با یک مشتری (یا اشخاص وابسته به آن مشتری) منعقد کرده است، ترکیب کند و آنها را به عنوان قراردادی واحد در نظر بگیرد:
الف. قراردادها به صورت یک بسته با یک هدف تجاری واحد، مذاکره شده باشند؛
ب. مبلغ مابهازای قابل پرداخت در یک قرارداد به قیمت یا عملکرد قرارداد دیگر بستگی داشته باشد؛ یا
پ. کالاها یا خدمات تعهدشده در قراردادها (یا برخی کالاها یا خدمات تعهدشده در هر یک از قراردادها)، طبق بندهای 23 تا 31 تعهد عملکردی واحدی باشند.
تعدیل قرارداد
- تعدیل قرارداد، تغییر در دامنه یا قیمت (یا هر دو) یک قرارداد است که به تایید طرفهای قرارداد رسیده است. در برخی صنایع و حوزههای مقرراتی، تعدیل قرارداد ممکن است به عنوان دستور تغییر، اصلاحیه، متمم یا الحاقیه قرارداد شناخته شود. تعدیل قرارداد زمانی وجود دارد که طرفهای قرارداد، تعدیلی را تأیید کنند که یا به ایجاد حقوق و تعهدات الزامآور جدید یا به تغییر حقوق و تعهدات الزامآور موجود برای طرفهای قرارداد منجر شود. تعدیل قرارداد میتواند به صورت کتبی، شفاهی یا بطور ضمنی طبق رویههای مرسوم تجاری تأیید شود. اگر طرفهای قرارداد، تعدیل قرارداد را تأیید نکرده باشند، واحد تجاری باید بکارگیری این استاندارد را برای قرارداد موجود، تا زمان تأیید تعدیل قرارداد ادامه دهد.
- حتی در صورتیکه طرفهای قرارداد درباره دامنه تعدیل یا قیمت تعدیل (یا هر دو)، اختلاف نظر داشته باشند، یا طرفهای قرارداد تغییر در دامنه قرارداد را تأیید کرده باشند اما هنوز تغییر متناظر در قیمت را تعیین نکرده باشند، ممکن است تعدیل قرارداد وجود داشته باشد. برای تعیین اینکه حقوق و تعهدات ایجادشده یا تغییریافته از طریق تعدیل، الزامآور است یا خیر، واحد تجاری باید تمام واقعیتها و شرایط مرتبط از جمله شرایط قرارداد و شواهد دیگر را مدنظر قرار دهد. اگر طرفهای قرارداد، تغییر در دامنه قرارداد را تأیید کرده باشند، اما هنوز تغییر متناظر در قیمت را تعیین نکرده باشند، واحد تجاری باید طبق بندهای 51 تا 55 در ارتباط با برآورد مابهازای متغیر و بندهای 57 تا 59 در ارتباط با محدودکردن برآوردهای مابهازای متغیر، تغییر در قیمت معامله که از تعدیل ناشی میشود را برآورد کند.
21 .واحد تجاری باید تعدیل قرارداد را در صورت وجود هر دو شرط زیر، به عنوان قراردادی جداگانه در نظر بگیرد:
الف. دامنه قرارداد به دلیل اضافه کردن کالاها یا خدمات تعهدشدهای که طبق بندهای 27 تا 31 متمایز هستند، افزایش یابد؛ و
ب. قیمت قرارداد، به مبلغ مابهازایی که نشاندهنده قیمت فروش مستقل کالاها یا خدمات تعهدشده اضافی و هرگونه تعدیل مقتضی در آن قیمت جهت انعکاس شرایط آن قرارداد خاص است، افزایش یابد. برای مثال، واحد تجاری ممکن است قیمت فروش مستقل یک کالا یا خدمت اضافی را بابت تخفیفی که مشتری دریافت میکند تعدیل کند، زیرا ضرورتی ندارد واحد تجاری مخارج فروشی را تحمل کند که در صورت فروش کالا یا خدمت مشابه به یک مشتری جدید، متحمل میشد.
- اگر طبق بند 21، تعدیل قرارداد به عنوان قرارداد جداگانه در نظر گرفته نشود، واحد تجاری باید کالاها یا خدمات تعهدشدهای که در تاریخ تعدیل قرارداد هنوز انتقال نیافته است (یعنی کالاها یا خدمات تعهدشده باقیمانده) را به یکی از شیوههای زیر، هر کدام که کاربرد داشته باشد، به حساب منظور کند:
الف. اگر کالاها یا خدمات باقیمانده، متمایز از کالاها یا خدمات انتقالیافته در تاریخ تعدیل قرارداد یا قبل از آن باشد، واحد تجاری باید تعدیل قرارداد را بهگونهای به حساب منظور کند که گویی قرارداد موجود خاتمه یافته و یک قرارداد جدید منعقد شده است. مبلغ مابهازایی که باید به تعهدات عملکردی باقیمانده (یا کالاها یا خدمات متمایز باقیمانده در یک تعهد عملکردی منفرد مشخصشده طبق بند 23(ب)) تخصیص یابد، مجموع موارد زیر است:
1 . مابهازای تعهدشده توسط مشتری (شامل مبالغی که قبلاً از مشتری دریافت شده است) که در برآورد قیمت معامله منظور شده و به عنوان درآمد عملیاتی شناسایی نشده است؛ و
2 . مابهازای تعهدشده به عنوان بخشی از تعدیل قرارداد.
ب. اگر کالاها یا خدمات باقیمانده، متمایز نباشند و، در نتیجه بخشی از تعهد عملکردی منفردی را تشکیل دهند که قسمتی از آن تا تاریخ تعدیل قرارداد ایفا شده است، واحد تجاری باید تعدیل قرارداد را بهگونهای به حساب منظور کند که گویی بخشی از قرارداد موجود است. اثر تعدیل قرارداد بر قیمت معامله و اندازهگیری پیشرفت واحد تجاری در ایفای کامل تعهد عملکردی، در تاریخ تعدیل قرارداد به عنوان تعدیل درآمد عملیاتی (افزایش یا کاهش درآمد عملیاتی) شناسایی میشود (یعنی تعدیل درآمد عملیاتی بر مبنای آثار انباشته تغییرات).
پ. اگر کالاها یا خدمات باقیمانده ترکیبی از موارد (الف) و (ب) باشد، واحد تجاری باید آثار تعدیل بر تعهدات عملکردی ایفانشده (شامل تعهداتی که بخشی از آن ایفا نشده است) در قرارداد تعدیلشده را به شیوهای به حساب منظور کند که با اهداف این بند سازگار باشد.
تشخیص تعهدات عملکردی
23 .در آغاز قرارداد، واحد تجاری باید کالاها یا خدمات تعهدشده در قرارداد با مشتری را ارزیابی کند و هرگونه تعهد برای انتقال موارد زیر به مشتری را به عنوان یک تعهد عملکردی تشخیص دهد:
الف.یک کالا یا خدمت (یا بستهای از کالاها یا خدمات) که متمایز است؛ یا
ب. یک مجموعه از کالاها یا خدمات متمایز که تا حد زیادی یکسان هستند و الگوی انتقال آنها به مشتری یکسان است (به بند 24 مراجعه شود).
24 . الگوی انتقال یک مجموعه از کالاها یا خدمات متمایز، در صورت احراز هر دو معیار زیر یکسان خواهد بود:
الف. هر کالا یا خدمت متمایز در مجموعهای که واحد تجاری متعهد به انتقال آن به مشتری است، معیارهای مندرج در بند 36 را برای در نظر گرفتن به عنوان تعهد عملکردی ایفاشده در طول زمان، احراز کند؛ و
ب. طبق بندهای 40 تا 41، به منظور اندازهگیری پیشرفت واحد تجاری در ایفای کامل تعهد عملکردی برای انتقال هر کالا یا خدمت متمایز در آن مجموعه به مشتری، از شیوه یکسانی استفاده شود.
تعهدات در قرارداد با مشتریان
25 . در قرارداد با مشتری، عموماً کالاها یا خدماتی که واحد تجاری متعهد به انتقال آنها به مشتری است، به صراحت مشخص میشود. با وجود این، تعهدات عملکردی مشخصشده در قرارداد با مشتری ممکن است محدود به کالاها یا خدماتی نباشد که به صراحت در قرارداد ذکر شده است. دلیل این موضوع آن است که قرارداد با مشتری ممکن است شامل تعهداتی باشد که بطور ضمنی از طریق رویههای مرسوم تجاری، سیاستها یا بیانیههای خاص منتشرشده واحد تجاری بیان شده است، مشروط بر اینکه، در زمان انعقاد قرارداد، تعهدات مذکور توقع بهجایی در مشتری ایجاد کند که واحد تجاری آن کالا یا خدمات را به مشتری منتقل خواهد کرد.
26 . در تعهدات عملکردی، فعالیتهایی که واحد تجاری باید برای ایفای قرارداد تقبل کند، درج نمیشود مگر اینکه فعالیتهای مذکور کالا یا خدمتی را به مشتری انتقال دهند. برای مثال، ممکن است لازم باشد ارائهدهندگان خدمات، امور اداری گوناگونی را برای تنظیم قرارداد انجام دهند. اجرای این امور هیچ خدمتی را همزمان با اجرای آن، به مشتری منتقل نمیکند. بنابراین، این فعالیتهای تنظیم قرارداد، تعهد عملکردی محسوب نمیشود.
کالاها یا خدمات متمایز
27 . کالاها یا خدمات تعهدشده، بسته به قرارداد ممکن است شامل موارد زیر باشد، اما محدود به این موارد نیست:
الف. فروش محصولات تولیدشده توسط یک واحد تجاری (برای مثال، موجودی محصولات یک واحد تولیدی)؛
ب. فروش کالاهای خریداریشده توسط واحد تجاری (برای مثال، موجودی کالای یک واحد بازرگانی)؛
پ. فروش حق نسبت به کالاها یا خدمات خریداریشده توسط یک واحد تجاری (برای مثال، فروش بلیط توسط یک واحد تجاری که به عنوان اصیل، طبق توصیف بندهای ب34 تا ب42، عمل میکند)؛
ت. انجام وظیفه (یا وظایفی) برای مشتری، که بطور قراردادی در مورد آن توافق شده است؛
ث. ارائه خدمت آمادگی برای فراهم کردن کالاها یا خدمات (برای مثال، بهروزآوری از پیش تعییننشده نرمافزار که بر مبنای ”در صورت در دسترس بودن“ عرضه میشود) یا ارائه خدمت فراهم کردن کالاها یا خدمات در دسترس برای مشتری جهت استفاده به محض اینکه مشتری تصمیم بگیرد؛
ج. ارائه خدمت فراهم کردن بستر انتقال کالاها یا خدمات به مشتری برای شخصی دیگر (برای مثال، عمل به عنوان نماینده شخصی دیگر، طبق توصیف بندهای ب34 تا ب42)؛
چ.اعطای حق نسبت به کالاها یا خدماتی که قرار است در آینده ارائه شود، بهگونهای که مشتری بتواند آن را مجدداً برای مشتریان خود فراهم کند یا به آنها بفروشد (برای مثال، یک واحد تجاری که محصول خود را به یک واحد بازرگانی میفروشد، متعهد میشود کالا یا خدمتی اضافی را به فردی که آن محصول را از واحد بازرگانی خریداری میکند، انتقال دهد)؛
ح.ساخت، تولید یا ایجاد یک دارایی از جانب یک مشتری؛
خ. اعطای مجوز (به بندهای ب56 تا ب69 مراجعه شود)؛ و
د. اعطای اختیار خرید کالاها یا خدمات اضافی (در صورتی که اختیارهای مذکور حق بااهمیتی برای مشتری ایجاد کند، طبق توصیف بندهای ب43 تا ب47).
28 . کالا یا خدمت تعهدشده به مشتری، در صورت احراز هر دو معیار زیر متمایز محسوب میشود:
الف. مشتری بتواند از آن کالا یا خدمت، به تنهایی یا همراه با سایر منابعی که به سهولت در دسترس است، منتفع شود (یعنی کالا یا خدمت قابلیت متمایز بودن را دارد)؛ و
ب. تعهد واحد تجاری برای انتقال آن کالا یا خدمت به مشتری، از سایر تعهدات مندرج در قرارداد بطور جداگانه قابل تشخیص باشد (یعنی تعهد برای انتقال کالا یا خدمت، در متن قرارداد متمایز شده باشد).
29 . یک مشتری در صورتی میتواند طبق بند 28(الف) از یک کالا یا خدمت منتفع شود که آن کالا یا خدمت را بتواند استفاده کند، مصرف کند، در ازای مبلغی بیشتر از ارزش اسقاط، آن را به فروش برساند یا به شیوهای نگهداری کند که منافع اقتصادی آتی ایجاد نماید. در مورد برخی کالاها یا خدمات، مشتری ممکن است بتواند از کالا یا خدمت، به تنهایی منتفع شود. در مورد برخی دیگر از کالاها یا خدمات، مشتری ممکن است بتواند از کالا یا خدمت تنها در ترکیب با منابع دیگری که به سهولت در دسترس است، منتفع شود. منبع به سهولت در دسترس، کالا یا خدمتی است که بطور جداگانه به فروش میرسد (توسط واحد تجاری یا واحد تجاری دیگر) یا منبعی است که مشتری قبلاً آن را از واحد تجاری (شامل کالاها یا خدماتی که واحد تجاری طبق قرارداد، قبلاً به مشتری منتقل کرده است) یا از سایر معاملات یا رویدادها به دست آورده است. عوامل گوناگون ممکن است شواهدی فراهم کند که نشان میدهد مشتری میتواند از کالا یا خدمت، به تنهایی یا در ترکیب با سایر منابع به سهولت در دسترس منتفع شود. برای مثال، این موضوع که واحد تجاری یک کالا یا خدمت را معمولاً بطور جداگانه میفروشد، نشان میدهد که مشتری میتواند از آن کالا یا خدمت، به تنهایی یا در ترکیب با سایر منابع به سهولت در دسترس، منتفع شود.
30 . هدف از ارزیابی اینکه تعهد واحد تجاری برای انتقال کالاها یا خدمات به مشتری، طبق بند 28(ب) بطور جداگانه قابل تشخیص است یا خیر، این است که مشخص شود ماهیت تعهد در متن قرارداد، انتقال هر یک از آن کالاها یا خدمات بطور جداگانه است یا انتقال یک قلم ترکیبی یا اقلامی است که کالاها یا خدمات مزبور، ورودی آنها میباشد. عواملی که نشان میدهد دو یا چند تعهد واحد تجاری برای انتقال کالاها یا خدمات به مشتری، بطور جداگانه قابل تشخیص نیست شامل موارد زیر است، اما محدود به این موارد نیست:
الف. واحد تجاری خدمت قابل ملاحظهای برای یکپارچهسازی آن کالاها یا خدمات تعهدشده در قرارداد با سایر کالاها یا خدمات تعهدشده در قرارداد ارائه میکند تا به بستهای از کالاها یا خدماتی دست یابد که نشاندهنده یک خروجی ترکیبی یا چندین خروجی است که مشتری برای دستیابی به آن خروجیها، قرارداد را منعقد کرده است. به عبارت دیگر، واحد تجاری از آن کالاها یا خدمات به عنوان ورودی استفاده میکند تا یک خروجی ترکیبی یا چندین خروجی مشخصشده توسط مشتری را تولید کند یا تحویل دهد. یک خروجی ترکیبی یا چندین خروجی ممکن است شامل بیش از یک مرحله، عنصر یا واحد باشد.
ب. یک یا چند کالا یا خدمت تعهدشده در قرارداد، بطور قابل ملاحظهای یک یا چند کالا یا خدمت دیگر تعهدشده در قرارداد را تعدیل یا سفارشیسازی کند، یا بطور قابل ملاحظهای توسط یک یا چند کالا یا خدمت دیگر تعهدشده در قرارداد تعدیل یا سفارشیسازی شود.
پ. کالاها یا خدمات، وابستگی یا ارتباط بسیار زیادی با یکدیگر داشته باشند. به عبارت دیگر، هر یک از کالاها یا خدمات، بطور قابل ملاحظهای تحت تأثیر یک یا چند کالا یا خدمت دیگر مندرج در قرارداد قرار گیرد. برای مثال، در برخی موارد، دو یا چند کالا یا خدمت به این دلیل بطور قابل ملاحظهای تحت تأثیر یکدیگر قرار میگیرند که واحد تجاری نمیتواند از طریق انتقال هر کدام از آن کالاها یا خدمات بطور مستقل از دیگری، تعهد خود را ایفا کند.
31 . اگر کالا یا خدمت تعهدشده متمایز نباشد، واحد تجاری باید آن کالا یا خدمت را تا جایی با سایر کالاها یا خدمات تعهدشده ترکیب کند که بستهای از کالاها یا خدمات متمایز را تشخیص دهد. در برخی موارد، این امر موجب میشود تمام کالاها یا خدمات تعهدشده در قرارداد، به عنوان یک تعهد عملکردی منفرد در نظر گرفته شوند.
ایفای تعهدات عملکردی
32 . واحد تجاری باید زمانی (یا در طول زمانی) درآمد عملیاتی را شناسایی کند که یک تعهد عملکردی را از طریق انتقال کالا یا خدمت تعهدشده (یعنی یک دارایی) به مشتری ایفا نماید. یک دارایی زمانی (یا در طول زمانی) انتقال مییابد که مشتری کنترل آن دارایی را به دست میآورد.
33 . برای هر تعهد عملکردی مشخصشده طبق بندهای 23 تا 31، واحد تجاری باید در آغاز قرارداد تعیین کند که آیا تعهد عملکردی را در طول زمان (طبق بندهای 36 تا 38) یا در نقطهای از زمان (طبق بند 39) ایفا میکند. اگر واحد تجاری تعهد عملکردی را در طول زمان ایفا نکند، تعهد عملکردی در نقطهای از زمان ایفا شده است.
34 . کالاها و خدمات، در زمان دریافت و استفاده، حتی اگر برای لحظاتی باشد، دارایی هستند (همانطور که در مورد بسیاری از خدمات اینگونه است). کنترل یک دارایی به توانایی هدایت استفاده از دارایی و کسب تقریباً تمام منافع باقیمانده دارایی اشاره دارد. کنترل شامل توانایی منع سایر اشخاص از هدایت استفاده از دارایی و کسب منافع حاصل از دارایی است. منافع یک دارایی، جریانهای نقدی (جریانهای نقدی ورودی یا جلوگیری از خروج جریانهای نقدی) بالقوهای است که بطور مستقیم یا غیرمستقیم، به شیوههای متعدد از جمله موارد زیر میتواند به دست آِید:
الف. استفاده از دارایی برای تولید کالاها یا ارائه خدمات (شامل خدمات عمومی)؛
ب. استفاده از دارایی برای افزایش ارزش سایر داراییها؛
پ. استفاده از دارایی برای تسویه بدهیها یا کاهش هزینهها؛
ت. فروش یا معاوضه دارایی؛
ث. وثیقه گذاشتن دارایی برای تضمین یک وام؛ و
ج. نگهداری دارایی.
35 . واحد تجاری، هنگام ارزیابی اینکه یک مشتری کنترل یک دارایی را به دست آورده است یا خیر، باید هرگونه توافق بازخرید دارایی را مدنظر قرار دهد (به بندهای ب70 تا ب82 مراجعه شود).
تعهدات عملکردی ایفاشده در طول زمان
36 . واحد تجاری، در صورت احراز هر یک از معیارهای زیر، کنترل کالا یا خدمت را در طول زمان منتقل میکند و بنابراین، در طول زمان تعهد عملکردی را ایفا و درآمد عملیاتی را شناسایی مینماید:
الف.مشتری، در طول زمان ایفای تعهد عملکردی توسط واحد تجاری، منافع ایجادشده از عملکرد واحد تجاری را همزمان دریافت و مصرف کند (به بندهای ب3 تا ب4 مراجعه شود)؛
ب.عملکرد واحد تجاری، دارایی (برای مثال، کار در جریان پیشرفت) را ایجاد کند یا توسعه دهد که مشتری در طول زمان ایجاد یا توسعه دارایی، آن را کنترل کند (به بند ب5 مراجعه شود)؛یا
پ. عملکرد واحد تجاری، دارایی با کاربرد جایگزین برای واحد تجاری ایجاد نکند (به بند 37 مراجعه شود) و واحد تجاری نسبت به پرداخت مشتری بابت عملکرد تکمیلشده تا آن تاریخ، حق الزامآور داشته باشد (به بند 38 مراجعه شود).
37 . دارایی ایجادشده از طریق عملکرد واحد تجاری، در صورتی برای واحد تجاری کاربرد جایگزین ندارد که واحد تجاری، در طول زمان ایجاد یا توسعه دارایی، با قیود قراردادی برای هدایت دارایی به منظور استفادهای دیگر مواجه باشد یا برای هدایت دارایی در وضعیت تکمیلشده جهت استفادهای دیگر محدودیت عملی داشته باشد. ارزیابی اینکه دارایی برای واحد تجاری کاربرد جایگزین دارد یا خیر، در آغاز قرارداد صورت میگیرد. پس از آغاز قرارداد، واحد تجاری نباید ارزیابی کاربرد جایگزین دارایی را بهروزآوری کند، مگر اینکه طرفهای قرارداد، تعدیلی در قرارداد را تأیید کنند که به موجب آن، تعهد عملکردی اساساً تغییر کند. در بندهای ب6 تا ب8، رهنمودهای ارزیابی اینکه دارایی برای واحد تجاری کاربرد جایگزین دارد یا خیر، ارائه شده است.
38 . واحد تجاری هنگام ارزیابی اینکه طبق بند 36(پ) نسبت به پرداخت مشتری بابت عملکرد تکمیلشده تا آن تاریخ، حق الزامآور دارد یا خیر، باید شرایط قرارداد و نیز قوانین مرتبط با قرارداد را مدنظر قرار دهد. ضرورتی ندارد که حق نسبت به پرداخت مشتری بابت عملکرد تکمیلشده تا آن تاریخ، مبلغی ثابت باشد. با وجود این، اگر قرارداد به دلایلی غیر از عدم ایفای تعهد توسط واحد تجاری، به وسیله مشتری یا شخص دیگری خاتمه یابد، واحد تجاری باید در تمام طول مدت قرارداد، نسبت به مبلغی محق باشد که حداقل، عملکرد تکمیلشده توسط واحد تجاری تا آن تاریخ را جبران کند. در بندهای ب9 تا ب13، در مورد ارزیابی وجود و الزامآور بودن حق نسبت به پرداخت مشتری و اینکه حق واحد تجاری نسبت به پرداخت مشتری، واحد تجاری را به پرداخت مشتری بابت عملکرد تکمیلشده تا آن تاریخ محق میکند یا خیر، رهنمود ارائه شده است.
تعهدات عملکردی ایفاشده در نقطهای از زمان
39 . اگر واحد تجاری تعهد عملکردی را طبق بندهای 36 تا 38 در طول زمان ایفا نکند، تعهد عملکردی در نقطهای از زمان ایفا شده است. برای تعیین نقطهای از زمان که در آن، مشتری کنترل دارایی تعهدشده را به دست میآورد و واحد تجاری تعهد عملکردی را ایفا میکند، واحد تجاری باید الزامات کنترل طبق بندهای 32 تا 35 را مد نظر قرار دهد. افزون بر این، واحد تجاری باید نشانههای انتقال کنترل، که شامل موارد زیر است، اما محدود به آنها نیست، را در نظر بگیرد:
الف. واحد تجاری حق فعلی نسبت به پرداخت مشتری بابت دارایی داشته باشد- چنانچه مشتری در حال حاضر متعهد به پرداخت بابت دارایی باشد، این موضوع ممکن است نشان دهد که مشتری توانایی هدایت استفاده از دارایی مورد مبادله را کسب کرده و تقریباً تمام منافع باقیمانده حاصل از آن دارایی را به دست آورده است.
ب. مشتری مالکیت قانونی دارایی را داشته باشد- مالکیت قانونی ممکن است نشان دهد که کدام یک از طرفهای قرارداد توانایی هدایت استفاده از دارایی را دارد و تقریباً تمام منافع باقیمانده حاصل از دارایی را به دست میآورد، یا میتواند دسترسی واحدهای تجاری دیگر به منافع مذکور را محدود کند. بنابراین، انتقال مالکیت قانونی یک دارایی ممکن است نشان دهد که مشتری کنترل دارایی را به دست آورده است. اگر واحد تجاری مالکیت قانونی را صرفاً به منظور محافظت در برابر عدم پرداختهای مشتری حفظ کند، این حق واحد تجاری مانع به دست آوردن کنترل دارایی توسط مشتری نمیشود.
پ. واحد تجاری تصرف فیزیکی دارایی را منتقل کرده باشد- تصرف فیزیکی دارایی ممکن است نشان دهد مشتری توانایی هدایت استفاده از دارایی را دارد و تقریباً تمام منافع باقیمانده دارایی را به دست میآورد، یا میتواند دسترسی واحدهای تجاری دیگر به منافع مذکور را محدود کند. با وجود این، تصرف فیزیکی و کنترل دارایی، ممکن است همزمان با یکدیگر وجود نداشته باشند. برای مثال، در برخی توافقهای بازخرید و در برخی قراردادهای حقالعملکاری، مشتری یا حقالعملکار ممکن است تصرف فیزیکی دارایی تحت کنترل واحد تجاری را داشته باشد. در مقابل، در برخی توافقهای فروش و نگهداری، واحد تجاری ممکن است تصرف فیزیکی دارایی تحت کنترل مشتری را داشته باشد. در بندهای ب70 تا ب82، ب83 تا ب84 و ب85 تا ب88، به ترتیب رهنمودهایی درباره حسابداری توافقهای بازخرید، توافقهای حقالعملکاری و توافقهای فروش و نگهداری ارائه شده است.
ت. مشتری ریسکها و مزایای عمده مالکیت دارایی را داشته باشد- انتقال ریسکها و مزایای عمده مالکیت یک دارایی به مشتری ممکن است نشان دهد آن مشتری، توانایی هدایت استفاده از دارایی و تقریباً تمام منافع باقیمانده حاصل از دارایی را به دست آورده است. با وجود این، هنگام ارزیابی ریسکها و مزایای مالکیت دارایی تعهدشده، واحد تجاری باید ریسکی که منجر به ایجاد تعهد عملکردی جداگانه، مازاد بر تعهد عملکردی انتقال دارایی میشود را مستثنی کند. برای مثال، واحد تجاری ممکن است کنترل دارایی را به مشتری انتقال داده باشد، اما هنوز تعهد عملکردی اضافی برای ارائه خدمات حفاظت و نگهداری مرتبط با دارایی انتقالیافته را ایفا نکرده باشد.
ث.مشتری دارایی را پذیرفته باشد- پذیرش دارایی توسط مشتری ممکن است بیانگر آن باشد که مشتری توانایی هدایت استفاده از دارایی و تقریباً تمام منافع باقیمانده حاصل از دارایی را به دست آورده است. برای ارزیابی تأثیر شرطهای قراردادی پذیرش توسط مشتری بر زمان انتقال کنترل دارایی، واحد تجاری باید رهنمود مندرج در بندهای ب89 تا ب92 را مورد توجه قرار دهد.
اندازهگیری پیشرفت در ایفای کامل تعهد عملکردی
40 . برای هر تعهد عملکردی که طبق بندهای 36 تا 38 در طول زمان ایفا میشود، واحد تجاری باید درآمد عملیاتی را در طول زمان از طریق اندازهگیری پیشرفت در ایفای کامل تعهد عملکردی مذکور شناسایی کند. هنگام اندازهگیری پیشرفت، هدف این است که عملکرد واحد تجاری در انتقال کنترل کالاها یا خدمات تعهدشده به مشتری (یعنی ایفای تعهد عملکردی واحد تجاری) نشان داده شود.
41 .واحد تجاری باید از یک روش واحد برای اندازهگیری پیشرفت هر تعهد عملکردی ایفاشده در طول زمان استفاده کند و باید آن روش را بطور یکنواخت برای تعهدات عملکردی مشابه و در شرایط مشابه بکار گیرد. در پایان هر دوره گزارشگری، واحد تجاری باید پیشرفت در ایفای کامل تعهد عملکردی ایفاشده در طول زمان را تجدید اندازهگیری کند.
روشهای اندازهگیری پیشرفت
42 .روشهای مناسب اندازهگیری پیشرفت، شامل روشهای مبتنی بر خروجی و روشهای مبتنی بر ورودی است. برای بکارگیری روشهای مبتنی بر خروجی و روشهای مبتنی بر ورودی توسط واحد تجاری به منظور اندازهگیری پیشرفت در ایفای کامل تعهدات عملکردی، در بندهای ب14 تا ب19 رهنمود ارائه میشود. واحد تجاری، در تعیین روش مناسب برای اندازهگیری پیشرفت، باید ماهیت کالا یا خدمتی که متعهد است به مشتری منتقل کند را مدنظر قرار دهد.
43 . واحد تجاری هنگام بکارگیری یک روش برای اندازهگیری پیشرفت باید هرگونه کالا یا خدمتی که کنترل آن را به مشتری منتقل نمیکند، از اندازهگیری پیشرفت مستثنی نماید. در مقابل، واحد تجاری باید هرگونه کالا یا خدمتی که کنترل آن را با ایفای تعهد عملکردی به مشتری منتقل میکند، در اندازهگیری پیشرفت در نظر بگیرد.
44 . واحد تجاری باید با تغییر شرایط در طول زمان، اندازهگیری پیشرفت را بهروزآوری کند تا هرگونه تغییر در نتیجه تعهد عملکردی را منعکس نماید. چنین تغییراتی در اندازهگیری پیشرفت واحد تجاری، باید طبق استاندارد حسابداری 34 رویههای حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری و اشتباهات، به عنوان تغییر در برآورد حسابداری در نظر گرفته شود.
اندازهگیری معقول پیشرفت
45 . واحد تجاری تنها در صورتی که بتواند بطور معقول پیشرفت در ایفای کامل تعهد عملکردی را اندازهگیری کند، باید بابت تعهد عملکردی ایفاشده در طول زمان، درآمد عملیاتی شناسایی کند. چنانچه اطلاعات قابل اتکای لازم برای بکارگیری روش مناسب اندازهگیری پیشرفت وجود نداشته باشد، واحد تجاری نمیتواند پیشرفت در ایفای کامل تعهد عملکردی را بطور معقول اندازهگیری کند.
46 . واحد تجاری در برخی شرایط (برای مثال، در مراحل ابتدایی قرارداد) ممکن است نتواند نتیجه یک تعهد عملکردی را بطور معقول اندازهگیری کند اما انتظار داشته باشد مخارج تحملشده برای ایفای تعهد عملکردی را بازیافت نماید. در این شرایط، مادامی که واحد تجاری نتواند نتیجه تعهد عملکردی را بطور معقول اندازهگیری کند، باید درآمد عملیاتی را تنها تا میزان مخارج تحملشده شناسایی نماید.
اندازهگیری
- واحد تجاري، زمانی (یا در طول زمانی) که تعهد عملکردی ایفا میشود، باید قیمت معامله (که برآورد مابهازای متغیر محدودشده طبق بندهای 57 تا 59 از آن مستثنی شده است) را که به آن تعهد عملکردی تخصیصیافته است، به عنوان درآمد عملیاتی شناسایی کند.
تعیین قیمت معامله
48 .واحد تجاری باید شرایط قرارداد و رویههای مرسوم تجاری خود را برای تعیین قیمت معامله در نظر بگیرد. قیمت معامله، مبلغ مابهازایی است که واحد تجاری انتظار دارد در قبال انتقال کالاها یا خدمات تعهدشده به مشتری، نسبت به آن محق باشد، به استثنای مبالغی که به نمایندگی از اشخاص ثالث وصول میشود (برای مثال، مالیات بر ارزش افزوده). مابهازای تعهدشده در قرارداد با مشتری، ممکن است شامل مبالغ ثابت، مبالغ متغیر، یا هر دو باشد.
49 . ماهیت، زمانبندی و مبلغ مابهازای تعهدشده توسط مشتری، بر برآورد قیمت معامله تأثیر میگذارد. هنگام تعیین قیمت معامله، واحد تجاری باید آثار تمام موارد زیر را در نظر بگیرد:
الف.مابهازای متغیر (به بندهای 51 تا 56 و 60 مراجعه شود)؛
ب. محدود کردن برآوردهای مابهازای متغیر (به بندهای 57 تا 59 مراجعه شود)؛
پ. وجود جزء تأمین مالی بااهمیت در قرارداد (به بندهای 61 تا 66 مراجعه شود)؛
ت.مابهازای غیرنقدی (به بندهای 67 تا 70 مراجعه شود)؛ و
ث.مابهازای قابل پرداخت به مشتری (به بندهای 71 تا 73 مراجعه شود).
50 .واحد تجاری برای تعیین قیمت معامله باید فرض کند که کالاها یا خدمات، طبق مشخصات مندرج در قرارداد فعلی به مشتری انتقال خواهد یافت و قرارداد، فسخ، تمدید یا تعدیل نخواهد شد.
مابهازای متغیر
51 .اگر مابهازای تعهدشده در قرارداد شامل یک مبلغ متغیر باشد، واحد تجاری باید مبلغ مابهازایی که در قبال انتقال کالاها یا خدمات تعهدشده به مشتری، نسبت به آن محق است را برآورد کند.
52 . مبلغ مابهازا میتواند به دلیل تخفیفها، استردادها، اعتبارات، مشوقهای قیمت، مشوقها، پاداشهای عملکرد، جرائم یا اقلام مشابه دیگر تغییر کند. در صورتی که حق واحد تجاری نسبت به مابهازا، مشروط به وقوع یا عدم وقوع یک رویداد آتی باشد نیز مابهازای تعهدشده میتواند تغییر کند. برای مثال، اگر محصول با حق برگشت به فروش برسد یا اگر مبلغ ثابتی به عنوان پاداش عملکرد برای دستیابی به یک سطح مشخص تعهد شود، مبلغ مابهازا متغیر است.
53 . متغیر بودن مابهازای تعهدشده توسط مشتری، ممکن است به صراحت در قرارداد ذکر شده باشد. افزون بر شرایط قرارداد، در صورت وجود هر یک از شرایط زیر، مابهازای تعهدشده، متغیر است:
الف. مشتری در نتیجه رویههای مرسوم تجاری، سیاستها یا بیانیههای خاص منتشرشده واحد تجاری، توقع به جایی داشته باشد که واحد تجاری مبلغ مابهازایی کمتر از قیمت ذکرشده در قرارداد را بپذیرد. یعنی انتظار میرود که واحد تجاری مشوق قیمت پیشنهاد کند. این پیشنهاد، با توجه به حوزه مقرراتی، صنعت یا مشتری میتواند به عنوان تخفیف، استرداد یا اعتبار مطرح شود.
ب. سایر واقعیتها و شرایط نشان دهد که قصد واحد تجاری هنگام انعقاد قرارداد با مشتری، پیشنهاد مشوق قیمت به مشتری است.
54 . واحد تجاری باید با استفاده از یکی از روشهای زیر، بسته به اینکه واحد تجاری انتظار دارد کدام روش مبلغ مابهازایی که نسبت به دریافت آن محق خواهد بود را بهتر پیشبینی کند، مبلغ مابهازای متغیر را برآورد نماید:
الف. ارزش مورد انتظار- ارزش مورد انتظار، مجموع مبالغ موزونشده بر اساس احتمالات، در دامنهای از مبالغ ممکن مابهازا است. در صورتی که واحد تجاری تعداد زیادی قرارداد با ویژگیهای مشابه داشته باشد، ارزش مورد انتظار ممکن است برآورد مناسبی از مبلغ مابهازای متغیر باشد.
ب. محتملترین مبلغ- محتملترین مبلغ، مبلغی است که در دامنهای از مبالغ مابهازای ممکن، بیشترین احتمال وقوع را دارد (یعنی محتملترین نتیجه قرارداد). در صورتی که قرارداد تنها دو نتیجه ممکن داشته باشد (برای مثال، اینکه واحد تجاری به پاداش عملکرد میرسد یا خیر)، محتملترین مبلغ، ممکن است برآورد مناسبی از مبلغ مابهازای متغیر باشد.
55 . واحد تجاری برای برآورد اثر عدم اطمینان بر مبلغ مابهازای متغیری که نسبت به آن محق است، باید یک روش را بطور یکنواخت در کل دوره قرارداد بکار گیرد. افزون بر این، واحد تجاری باید تمام اطلاعاتی (تاریخی، جاری و پیشبینی) که بطور معقول به آنها دسترسی دارد را مدنظر قرار دهد و میزان معقول مبالغ مابهازای ممکن را مشخص کند. اطلاعاتی که واحد تجاری برای برآورد مبلغ مابهازای متغیر استفاده میکند، بطور معمول مشابه اطلاعاتی است که مدیریت واحد تجاری در فرایند پیشنهاد قیمت و در تعیین قیمت کالاها یا خدمات تعهدشده مورد استفاده قرار میدهد.
بدهیهای استرداد
56 . در صورتیکه واحد تجاری مابهازایی از مشتری دریافت کند و انتظار استرداد تمام یا قسمتی از آن مابهازا را به مشتری داشته باشد، واحد تجاری باید بدهی استرداد شناسایی کند. بدهی استرداد، به مبلغ مابهازای دریافتی (یا دریافتنی) که واحد تجاری انتظار ندارد نسبت به آن محق باشد، اندازهگیری میشود (یعنی مبالغی که در قیمت معامله منظور نشده است). بدهی استرداد (و تغییر متناظر در قیمت معامله و بنابراین بدهی ناشی از قرارداد) باید در پایان هر دوره گزارشگری، بابت تغییر در شرایط بهروزآوری شود. واحد تجاری برای به حساب گرفتن بدهی استرداد مربوط به فروش با حق برگشت، باید رهنمود مندرج در بندهای ب20 تا ب27 را بکار گیرد.
محدود کردن برآوردهای مابهازای متغیر
57 . واحد تجاری باید تمام یا قسمتی از مبلغ مابهازای متغیر برآوردشده طبق بند 54 را تنها تا میزانی در قیمت معامله منظور کند که در صورت برطرف شدن عدم اطمینان مرتبط با مابهازای متغیر در آینده، بسیار محتمل باشد که برگشت عمدهای در مبلغ درآمد عملیاتی انباشته شناساییشده رخ ندهد.
58 . در ارزیابی اینکه در صورت برطرف شدن عدم اطمینان مرتبط با مابهازای متغیر در آینده، آیا بسیار محتمل است که برگشت عمدهای در مبلغ درآمد عملیاتی انباشته شناساییشده رخ ندهد، واحد تجاری باید احتمال برگشت درآمد عملیاتی و میزان برگشت درآمد عملیاتی را مدنظر قرار دهد. عواملی که میتواند احتمال یا میزان برگشت درآمد عملیاتی را افزایش دهد، شامل موارد زیر است، اما محدود به آنها نمیشود:
الف. مبلغ مابهازا نسبت به عواملی که خارج از کنترل واحد تجاری است، بسیار حساس باشد. این عوامل ممکن است شامل نوسان در بازار، قضاوت یا اقدامات اشخاص ثالث، وضعیت آب و هوا و ریسک بالای منسوخ شدن کالا یا خدمت تعهدشده باشد.
ب. انتظار نرود عدم اطمینان مرتبط با مبلغ مابهازا، برای مدت طولانی برطرف شود.
پ. تجربه واحد تجاری (یا سایر شواهد) در ارتباط با انواع قراردادهای مشابه محدود باشد، یا تجربه (یا سایر شواهد) مذکور، ارزش پیشبینیکنندگی محدودی داشته باشد.
ت. رویه واحد تجاری، پیشنهاد دامنه وسیعی از مشوقهای قیمت یا تغییر مفاد و شرایط پرداخت قراردادهای مشابه در شرایط مشابه باشد.
ث. قرارداد دارای تعداد زیادی و دامنه وسیعی از مبالغ مابهازای ممکن باشد.
59 . واحد تجاری برای به حساب منظور کردن مابهازا به شکل حق امتیاز مبتنی بر فروش یا مبتنی بر استفاده که در ازای مجوز دارایی فکری تعهد شده است، باید بند ب67 را بکار گیرد.
ارزیابی مجدد مابهازای متغیر
60 . واحد تجاری باید در پایان هر دوره گزارشگری، قیمت برآوردی معامله را به منظور بیان صادقانه شرایط موجود در پایان دوره گزارشگری و تغییر در شرایط طی دوره گزارشگری، بهروزآوری کند (شامل بهروزآوری ارزیابی اینکه برآورد مابهازای متغیر، محدود شده است یا خیر). واحد تجاری باید تغییر در قیمت معامله را طبق بندهای 88 تا 91 به حساب منظور کند.
وجود جزء تأمین مالی بااهمیت در قرارداد
61 .در تعیین قیمت معامله، واحد تجاری در صورتی باید مبلغ مابهازای تعهدشده را بابت آثار ارزش زمانی پول تعدیل کند که زمانبندی پرداختهای مورد توافق طرفهای قرارداد (بطور صریح یا ضمنی)، برای مشتری یا واحد تجاری منافع عمدهای از طریق تأمین مالی جهت انتقال کالاها یا خدمات به مشتری فراهم کند. در چنین شرایطی، قرارداد دربردارنده جزء تأمین مالی بااهمیت است. جزء تأمین مالی بااهمیت ممکن است از طریق تصریح تعهد تأمین مالی در قرارداد یا بیان ضمنی از طریق شرایط پرداخت مورد توافق طرفهای قرارداد، وجود داشته باشد.
62 . هدف واحد تجاری هنگام تعدیل مبلغ مابهازای تعهدشده بابت جزء تأمین مالی بااهمیت، شناسایی درآمد عملیاتی به مبلغی برابر با قیمتی است که اگر قرار بود مشتری برای کالاها یا خدمات تعهدشده، در زمان (یا در طول زمان) انتقال کالاها یا خدمات به مشتری وجه نقد پرداخت کند (یعنی قیمت فروش نقدی)، قیمت مزبور را بابت آن کالاها یا خدمات پرداخت میکرد. واحد تجاری برای ارزیابی اینکه قرارداد جزء تأمین مالی دارد یا خیر و اینکه جزء تأمین مالی مذکور، در قرارداد از اهمیت برخوردار است یا خیر، باید تمام واقعیتها و شرایط مربوط، شامل هر دو مورد زیر را مدنظر قرار دهد:
الف. تفاوت بین مبلغ مابهازای تعهدشده و قیمت فروش نقدی کالاها یا خدمات تعهدشده، در صورت وجود؛ و
ب. اثر ترکیبی هر دو مورد زیر:
1 .مدت زمان مورد انتظار بین زمان انتقال کالاها یا خدمات تعهدشده توسط واحد تجاری به مشتری و زمان پرداخت توسط مشتری بابت کالاها یا خدمات مذکور؛ و
2 .نرخهای سود رایج در بازار مربوط.
63 . علیرغم ارزیابی مندرج در بند 61، در صورت وجود هر یک از عوامل زیر، قرارداد با مشتری جزء تأمین مالی بااهمیت ندارد:
الف. مشتری بابت کالاها یا خدمات، پیشپرداخت انجام داده باشد و زمانبندی انتقال کالاها یا خدمات مذکور، در اختیار مشتری باشد.
ب . قسمت عمده مبلغ مابهازای تعهدشده توسط مشتری، متغیر باشد و مبلغ یا زمانبندی مابهازای مذکور، برمبنای وقوع یا عدم وقوع یک رویداد آتی که اساساً در کنترل واحد تجاری یا مشتری نیست، تغییر کند (برای مثال، در صورتیکه مابهازا، حق امتیاز مبتنی بر فروش باشد).
پ . تفاوت بین مابهازای تعهدشده و قیمت فروش نقدی کالا یا خدمت (طبق توصیف بند 62)، به دلایلی غیر از تأمین منابع مالی برای مشتری یا واحد تجاری ایجاد شده باشد، و تفاوت بین آن مبالغ متناسب با دلیل تفاوت باشد. برای مثال، شرایط پرداخت ممکن است بهگونهای باشد که از مشتری یا واحد تجاری در برابر عدم ایفای کامل تمام یا قسمتی از تعهدات مندرج در قرارداد توسط طرف دیگر، محافظت کند.
64 . به عنوان یک اقتضای عملی، اگر واحد تجاری در آغاز قرارداد انتظار داشته باشد که دوره زمانی بین انتقال کالا یا خدمت تعهدشده توسط واحد تجاری به مشتری و پرداخت توسط مشتری بابت کالا یا خدمت مذکور، یکسال یا کمتر باشد، ضرورتی ندارد واحد تجاری مبلغ مابهازای تعهدشده را بابت آثار جزء تأمین مالی بااهمیت تعدیل کند.
65 . برای دستیابی به هدف بند 61، هنگام تعدیل مبلغ مابهازای تعهدشده بابت جزء تأمین مالی بااهمیت، واحد تجاری باید از نرخ تنزیلی استفاده کند که اگر در آغاز قرارداد یک معامله تأمین مالی جداگانه بین واحد تجاری و مشتری انجام میشد، آن نرخ تنزیل مورد استفاده قرار میگرفت. نرخ مذکور، ویژگیهای اعتباری طرف دریافتکننده تأمین مالی در قرارداد، و نیز هرگونه وثیقه یا تضمین تأمینشده توسط مشتری یا واحد تجاری، از جمله داراییهای منتقلشده در قرارداد را منعکس میکند. واحد تجاری ممکن است بتواند با مشخص کردن نرخ تنزیلی که ارزش فعلی مبلغ اسمی مابهازای تعهدشده را با پرداخت نقدی مشتری بابت کالاها یا خدمات در زمان (یا در طول زمان) انتقال آنها به مشتری برابر میکند، نرخ مورد نظر را تعیین نماید. واحد تجاری پس از آغاز قرارداد نباید نرخ تنزیل را بابت تغییر در نرخهای سود یا سایر شرایط (نظیر تغییر در ارزیابی ریسک اعتباری مشتری) بهروزآوری کند.
66 . واحد تجاری باید آثار تأمین مالی (درآمد مالی یا هزینه مالی) را جدا از درآمد عملیاتی حاصل از قرارداد با مشتری در صورت سود و زیان ارائه کند. درآمد مالی یا هزینه مالی تنها تا میزانی شناسایی میشود که دارایی حاصل از قرارداد (یا دریافتنی) یا بدهی ناشی از قرارداد، هنگام به حساب گرفتن قرارداد با مشتری، شناسایی شده باشد.
مابهازای غیرنقدی
67 .برای تعیین قیمت معامله در قراردادهایی که مشتری مابهازا را به صورت غیرنقد تعهد میکند، واحد تجاری باید مابهازای غیرنقدی (یا تعهد مابهازای غیرنقدی) را به ارزش منصفانه اندازهگیری کند.
68 .اگر واحد تجاری نتواند ارزش منصفانه مابهازای غیرنقدی را بطور معقول برآورد کند، باید مابهازا را بطور غیرمستقیم، با مراجعه به قیمت فروش مستقل کالاها یا خدمات تعهدشده به مشتری (یا طبقه مشتری) در ازای مابهازای مذکور، اندازهگیری نماید.
69 . ارزش منصفانه مابهازای غیرنقدی ممکن است به دلیل نوع مابهازا تغییر کند (برای مثال، تغییر در قیمت سهمی که واحد تجاری نسبت به دریافت آن از مشتری محق است). اگر ارزش منصفانه مابهازای غیرنقدی تعهدشده توسط مشتری، به دلایلی غیر از صرفاً نوع مابهازا تغییر کند (برای مثال، ارزش منصفانه میتواند به دلیل عملکرد واحد تجاری تغییر یابد)، واحد تجاری باید الزامات مندرج در بندهای 57 تا 59 را بکار گیرد.
70 .اگر مشتری در تأمین کالاها یا خدمات (برای مثال، مواد اولیه، تجهیزات یا نیروی کار) برای تسهیل ایفای قرارداد توسط واحد تجاری، مشارکت کند، واحد تجاری باید ارزیابی کند آیا کنترل کالاها یا خدمات مزبور را به دست آورده است یا خیر. واحد تجاری باید در صورت کسب کنترل، این کالاها یا خدمات را به عنوان مابهازای غیرنقدی دریافتی از مشتری در نظر گیرد.
مابهازای قابل پرداخت به مشتری
71 . مابهازای قابل پرداخت به مشتری شامل مبالغ نقدی است که واحد تجاری به مشتری (یا به اشخاص دیگری که کالاها یا خدمات واحد تجاری را از مشتری خریداری میکنند) پرداخت میکند یا انتظار دارد پرداخت کند. مابهازای قابل پرداخت به مشتری، همچنین شامل اعتبار یا سایر اقلام (برای مثال، کوپن تخفیف) است که میتواند در مقابل مبلغ بدهی به واحد تجاری (یا به اشخاص دیگری که کالاها یا خدمات واحد تجاری را از مشتری خریداری میکنند) مورد استفاده قرار گیرد. واحد تجاری باید مابهازای قابل پرداخت به مشتری را به عنوان کاهش قیمت معامله و بنابراین کاهش درآمد عملیاتی در نظر بگیرد، مگر اینکه پرداخت به مشتری در قبال کالا یا خدمت متمایزی (طبق توصیف بندهای 27 تا 31) باشد که مشتری به واحد تجاری منتقل میکند. اگر مابهازای قابل پرداخت به مشتری دربردارنده مبلغی متغیر باشد، واحد تجاری باید طبق بندهای 51 تا 59، قیمت معامله را برآورد کند (شامل ارزیابی اینکه برآورد مابهازای متغیر، محدود شده است یا خیر).
72 . اگر مابهازای قابل پرداخت به مشتری، بابت کالا یا خدمت متمایزی باشد که مشتری به واحد تجاری منتقل میکند، واحد تجاری باید خرید کالا یا خدمت را به همان شیوهای به حساب منظور کند که سایر خریدها از عرضهکنندگان را به حساب منظور مینماید. اگر مبلغ مابهازای قابل پرداخت به مشتری از ارزش منصفانه کالا یا خدمت متمایزی که واحد تجاری از مشتری دریافت میکند بیشتر باشد، واحد تجاری باید این مبلغ مازاد را به عنوان کاهش قیمت معامله در نظر بگیرد. اگر واحد تجاری نتواند ارزش منصفانه کالا یا خدمت دریافتی از مشتری را بطور معقول برآورد کند، باید تمام مابهازای قابل پرداخت به مشتری را به عنوان کاهش قیمت معامله به حساب بگیرد.
73 . بر همین اساس، اگر مابهازای قابل پرداخت به مشتری، به عنوان کاهش قیمت معامله در نظر گرفته شود، واحد تجاری باید کاهش درآمد عملیاتی را در زمان (یا در طول زمان) وقوع یکی از رویدادهای زیر، هر کدام که دیرتر باشد، شناسایی کند:
الف. واحد تجاری بابت انتقال کالاها یا خدمات مرتبط به مشتری، درآمد عملیاتی شناسایی میکند؛ و
ب. واحد تجاری مابهازا را پرداخت میکند یا متعهد به پرداخت مابهازا میشود (حتی اگر پرداخت مشروط به رویداد آتی باشد). تعهد مذکور ممکن است بطور ضمنی از طریق رویههای مرسوم تجاری واحد تجاری الزامی شده باشد.
تخصیص قیمت معامله به تعهدات عملکردی
74 . هدف واحد تجاری هنگام تخصیص قیمت معامله این است که قیمت معامله را به هر تعهد عملکردی (یا کالا یا خدمت متمایز) به مبلغی تخصیص دهد که نشاندهنده مبلغ مابهازایی باشد که واحد تجاری انتظار دارد در قبال انتقال کالاها یا خدمات تعهدشده به مشتری، نسبت به آن محق باشد.
75 . واحد تجاری برای دستیابی به هدف تخصیص، باید قیمت معامله را بر مبنای قیمت فروش مستقل نسبی طبق بندهای 77 تا 81، به استثنای موارد مشخصشده در بندهای 82 تا 84 (برای تخصیص تخفیفها) و بندهای 85 تا 87 (برای تخصیص مابهازایی که شامل مبالغ متغیر است)، به هر تعهد عملکردی مشخصشده در قرارداد تخصیص دهد.
76 . اگر یک قرارداد، تنها یک تعهد عملکردی منفرد داشته باشد، بندهای 77 تا 87 کاربرد ندارد. با وجود این، اگر واحد تجاری متعهد باشد مجموعهای از کالاها یا خدمات متمایز مشخصشده را طبق بند 23(ب) به عنوان یک تعهد عملکردی منفرد انتقال دهد و مابهازای تعهدشده شامل مبالغ متغیر باشد، بندهای 85 تا 87 ممکن است کاربرد داشته باشد.
تخصیص بر مبنای قیمتهای فروش مستقل
77 .واحد تجاری برای تخصیص قیمت معامله به هر تعهد عملکردی بر مبنای قیمت فروش مستقل نسبی، باید در آغاز قرارداد قیمت فروش مستقل کالا یا خدمت متمایزی که اساس هر تعهد عملکردی مندرج در قرارداد است را تعیین کند و قیمت معامله را متناسب با آن قیمتهای فروش مستقل، تخصیص دهد.
78 .قیمت فروش مستقل، قیمتی است که واحد تجاری یک کالا یا خدمت تعهدشده را بطور جداگانه به آن قیمت به یک مشتری میفروشد. بهترین شواهد قیمت فروش مستقل، قیمت قابل مشاهده یک کالا یا خدمت در زمانی است که واحد تجاری، آن کالا یا خدمت را بطور جداگانه در شرایط مشابه و به مشتریان مشابه به فروش میرساند. قیمت ذکرشده در قرارداد یا قیمت مندرج در فهرست قیمتها برای یک کالا یا خدمت نیز ممکن است (اما نباید تصور شود که حتماً چنین است) قیمت فروش مستقل آن کالا یا خدمت محسوب شود.
79 .اگر قیمت فروش مستقل بطور مستقیم قابل مشاهده نباشد، واحد تجاری باید قیمت فروش مستقل را به مبلغی برآورد کند که موجب شود قیمت معامله بهگونهای تخصیص یابد که هدف تخصیص مندرج در بند 74 احراز گردد. واحد تجاری هنگام برآورد قیمت فروش مستقل، باید تمام اطلاعاتی (شامل شرایط بازار، عوامل مختص واحد تجاری و اطلاعاتی درباره مشتری یا طبقه مشتری) که بطور معقول به آنها دسترسی دارد را در نظر بگیرد. به همین منظور، واحد تجاری باید استفاده از ورودیهای قابل مشاهده را حداکثر کند و در شرایط مشابه، روشهای برآورد را بطور یکنواخت بکار گیرد.
80 . روشهای مناسب برآورد قیمت فروش مستقل کالا یا خدمت شامل موارد زیر است، اما محدود به آنها نیست:
الف. رویکرد ارزیابی بازار تعدیلشده- واحد تجاری میتواند بازاری را که کالاها یا خدمات خود را در آن به فروش میرساند، ارزیابی کند و قیمتی که مشتری در آن بازار تمایل دارد در ازای کالاها یا خدمات مذکور پرداخت نماید را برآورد کند. همچنین، این رویکرد ممکن است شامل مراجعه به قیمتهای به دست آمده از رقبای واحد تجاری برای کالاها یا خدمات مشابه و در صورت لزوم، تعدیل آن قیمتها جهت انعکاس بهاي تمام شده و حاشیه سود واحد تجاری باشد.
ب. رویکرد بهاي تمام شده مورد انتظار به اضافه حاشیه سود- واحد تجاری میتواند بهاي تمام شده مورد انتظار ایفای تعهد عملکردی را پیشبینی کند و سپس برای کالا یا خدمت مذکور، حاشیه سود مناسبی را اضافه نماید.
پ. رویکرد باقیمانده- واحد تجاری ممکن است قیمت فروش مستقل را با مراجعه به کل قیمت معامله پس از کسر مجموع قیمتهای فروش مستقل قابل مشاهده سایر کالاها یا خدمات تعهدشده در قرارداد، برآورد کند. با وجود این، واحد تجاری برای برآورد قیمت فروش مستقل یک کالا یا خدمت طبق بند 78، تنها در صورت احراز یکی از شرایط زیر، ممکن است از رویکرد باقیمانده استفاده کند:
1 .واحد تجاری کالا یا خدمت یکسانی را به مشتریان مختلف (همزمان یا در زمانهای نزدیک به هم) در دامنه گستردهای از مبالغ به فروش برساند (یعنی قیمت فروش بسیار متغیر است زیرا یک قیمت فروش مستقل معرف، بر اساس معاملات گذشته یا سایر شواهد قابل مشاهده، قابل تشخیص نیست)؛ یا
2 . واحد تجاری هنوز قیمتی را برای کالا یا خدمت مذکور تعیین نکرده باشد و آن کالا یا خدمت، قبلاً بطور مستقل به فروش نرسیده باشد (یعنی قیمت فروش نامشخص است).
81 . اگر قیمت فروش مستقل دو یا چند کالا یا خدمت از کالاها یا خدمات تعهدشده در قرارداد، بسیار متغیر یا نامشخص باشد، ممکن است برای برآورد قیمت فروش مستقل آن کالاها یا خدمات، ترکیبی از روشها مورد نیاز باشد. برای مثال، واحد تجاری ممکن است برای برآورد قیمت فروش مستقل تجمیعی کالاها یا خدمات تعهدشدهای که قیمت فروش مستقل بسیار متغیر یا نامشخص دارند، از رویکرد باقیمانده استفاده کند و سپس، روش دیگری را برای برآورد قیمت فروش مستقل هر یک از کالاها یا خدمات، متناسب با قیمت فروش مستقل تجمیعی برآوردشده با استفاده از رویکرد باقیمانده، بکار گیرد. هنگامی که واحد تجاری ترکیبی از روشها را برای برآورد قیمت فروش مستقل کالا یا خدمت تعهدشده در قرارداد مورد استفاده قرار میدهد، باید ارزیابی کند که آیا تخصیص قیمت معامله با استفاده از آن قیمتهای فروش مستقل برآوردی، با هدف تخصیص مندرج در بند 74 و الزامات برآورد قیمتهای فروش مستقل در بند 79، سازگار است یا خیر.
تخصیص تخفیف
82 . در صورتیکه جمع قیمتهای فروش مستقل بستهای از کالاها یا خدمات تعهدشده در قرارداد بیشتر از مابهازای تعهدشده در قرارداد باشد، مشتری بابت خرید آن بسته از کالاها یا خدمات، تخفیف دریافت میکند. به استثنای زمانی که واحد تجاری شواهد قابل مشاهدهای طبق بند 83 دارد که نشان میدهد کل مبلغ تخفیف، تنها با یک یا چند تعهد عملکردی مندرج در قرارداد، نه تمام آنها، مرتبط است، واحد تجاری باید تخفیف را به تناسب به تمام تعهدات عملکردی تخصیص دهد. تخصیص متناسب تخفیف در شرایط مذکور، نتیجه تخصیص قیمت معامله توسط واحد تجاری به هر تعهد عملکردی، بر مبنای قیمتهای فروش مستقل نسبی کالاها یا خدمات متمایزی است که اساس هر تعهد عملکردی را تشکیل میدهد.
83 . واحد تجاری باید در صورت احراز تمام معیارهای زیر، کل تخفیف را به یک یا چند تعهد عملکردی مندرج در قرارداد، نه به تمام آنها، تخصیص دهد:
الف. واحد تجاری، بطور معمول هر کالا یا خدمت متمایز (یا هر بسته از کالاها یا خدمات متمایز) مندرج در قرارداد را به صورت مستقل بفروشد؛
ب. واحد تجاری، همچنین بطور معمول یک بسته (یا بستههایی) از برخی از آن کالاها یا خدمات متمایز را با تخفیف نسبت به قیمتهای فروش مستقل کالاها یا خدمات موجود در هر مجموعه، به صورت مستقل بفروشد؛ و
پ. تخفیف قابل انتساب به هر بسته از کالاها یا خدمات توصیفشده در بند 83(ب)، تقریباً با کل تخفیف مندرج در قرارداد یکسان باشد و تجزیه و تحلیل کالاها یا خدمات موجود در هر بسته، شواهدی قابل مشاهده از تعهد عملکردی (یا تعهدات عملکردی) که کل تخفیف قرارداد به آن تعلق دارد، فراهم کند.
84 . اگر طبق بند 83، کل تخفیف به یک یا چند تعهد عملکردی مندرج در قرارداد تخصیص داده شود، واحد تجاری باید تخفیف را قبل از بکارگیری رویکرد باقیمانده برای برآورد قیمت فروش مستقل یک کالا یا خدمت طبق بند 80(پ)، تخصیص دهد.
تخصیص مابهازای متغیر
85 . مابهازای متغیر تعهدشده در قرارداد، ممکن است به کل قرارداد یا به بخش معینی از قرارداد، مانند هر یک از موارد زیر، قابل انتساب باشد:
الف.یک یا چند تعهد عملکردی مندرج در قرارداد، نه تمام آنها (برای مثال، پاداش ممکن است مشروط به انتقال یک کالا یا خدمت تعهدشده توسط واحد تجاری در یک دوره زمانی خاص باشد)؛ یا
ب. یک یا چند کالا یا خدمت متمایز تعهدشده در مجموعهای از کالاها یا خدمات متمایز، اما نه تمام آنها، که طبق بند 23(ب) بخشی از یک تعهد عملکردی منفرد را تشکیل میدهد (برای مثال، مابهازای تعهدشده بابت دومین سال یک قرارداد دو ساله ارائه خدمات نظافت، که بر مبنای تغییر در شاخص تورم، افزایش خواهد یافت).
86 .واحد تجاری، در صورت احراز هر دو معیار زیر، باید کل مبلغ متغیر (و تغییرات بعدی در آن مبلغ) را به یک تعهد عملکردی یا به یک کالا یا خدمت متمایز که بخشی از یک تعهد عملکردی منفرد طبق بند 23(ب) را تشکیل میدهد، تخصیص دهد:
الف.شرایط پرداخت متغیر، بطور مشخص به تلاش واحد تجاری برای ایفای تعهد عملکردی یا انتقال کالا یا خدمت متمایز (یا نتیجه مشخص حاصل از ایفای تعهد عملکردی یا انتقال کالا یا خدمت متمایز) مرتبط باشد؛ و
ب. هنگام در نظر گرفتن تمام تعهدات عملکردی و شرایط پرداخت موجود در قرارداد، تخصیص کل مبلغ متغیر مابهازا به یک تعهد عملکردی یا یک کالا یا خدمت متمایز، با هدف تخصیص مندرج در بند 74 سازگار باشد.
87 . برای تخصیص مبلغ باقیمانده قیمت معامله که معیارهای مندرج در بند 86 را احراز نمیکند، باید الزامات تخصیص مندرج در بندهای 74 تا 84 بکار گرفته شود.
تغییر در قیمت معامله
88 . قیمت معامله میتواند پس از آغاز قرارداد به دلایل مختلفی تغییر کند؛ مانند حل و فصل رویدادهای غیرقطعی یا سایر تغییرات در شرایط که موجب تغییر در مبلغ مابهازایی میشود که واحد تجاری انتظار دارد در قبال کالاها یا خدمات تعهدشده، نسبت به آن محق باشد.
89 . واحد تجاری باید هرگونه تغییر بعدی در قیمت معامله را بر مبنای تخصیص یکسان با مبنای زمان آغاز قرارداد، به تعهدات عملکردی مندرج در قرارداد تخصیص دهد. در نتیجه، واحد تجاری نباید قیمت معامله را برای انعکاس تغییر در قیمتهای فروش مستقل پس از آغاز قرارداد، مجدداً تخصیص دهد. مبالغ تخصیصیافته به یک تعهد عملکردی ایفاشده، باید در دورهای که قیمت معامله تغییر میکند، به عنوان درآمد عملیاتی یا کاهش درآمد عملیاتی شناسایی شود.
90 .واحد تجاری، تنها در صورت احراز معیارهای مندرج در بند 86 در ارتباط با تخصیص مابهازای متغیر، باید تغییر در قیمت معامله را بطور کامل به یک یا چند کالا یا خدمت متمایز تعهدشده در مجموعهای از کالاها یا خدمات متمایز، اما نه به تمام آنها، که طبق بند 23(ب) بخشی از یک تعهد عملکردی منفرد را تشکیل میدهد، تخصیص دهد.
91 . واحد تجاری باید تغییر در قیمت معامله را که ناشی از تعدیل قرارداد است، طبق بندهای 19 تا 22 به حساب منظور کند. با وجود این، برای تغییر در قیمت معامله که پس از تعدیل قرارداد ایجاد میشود، واحد تجاری باید بندهای 88 تا 90 را به منظور تخصیص تغییر در قیمت معامله، به یکی از شیوههای زیر، هر کدام که کاربرد داشته باشد، بکار گیرد:
الف.واحد تجاری باید تغییر در قیمت معامله را در صورتی، و به میزانی، به تعهدات عملکردی مشخصشده در قراردادِ قبل از تعدیل تخصیص دهد که تغییر در قیمت معامله، به مبلغ مابهازای متغیر تعهدشده قبل از تعدیل، قابل انتساب باشد و تعدیل قرارداد، طبق بند 22(الف) به حساب منظور شود.
ب . در تمام موارد دیگر که تعدیل قرارداد طبق بند 21 به عنوان قراردادی جداگانه در نظر گرفته نمیشود، واحد تجاری باید تغییر در قیمت معامله را به تعهدات عملکردی مندرج در قرارداد تعدیلشده (یعنی تعهدات عملکردی که بلافاصله پس از تعدیل قرارداد، ایفا نشدهاند یا بخشی از آنها ایفا نشده است) تخصیص دهد.
مخارج قرارداد
مخارج مختص دستیابی به قرارداد
92 . چنانچه واحد تجاری انتظار داشته باشد مخارج مختص دستیابی به قرارداد با مشتری را بازیافت کند، باید این مخارج را به عنوان دارایی شناسایی نماید.
- مخارج مختص دستیابی به قرارداد، به مخارجی اطلاق میشود که واحدتجاری بابت دستیابی به قرارداد با مشتری تحمل میکند و اگر قرارداد به دست نمیآمد، این مخارج تحمل نمیشد (برای مثال، کمیسیون فروش).
- مخارج دستیابی به قرارداد که صرفنظر از اینکه قرارداد به دست آید یا خیر، تحمل میشود، باید در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی گردد، مگر اینکه مخارج مذکور، صرفنظر از دستیابی به قرارداد، قابل احتساب به حساب مشتری باشد.
- بهعنوان یک اقتضای عملی، واحد تجاری میتواند مخارج مختص دستیابی به قرارداد را در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی کند، مشروط بر اینکه دوره استهلاک دارایی که واحد تجاری در صورت عدم بکارگیری این اقتضای عملی شناسایی میکرد، یک سال یا کمتر باشد.
مخارج ایفای قرارداد
96 . اگر مخارج تحملشده برای ایفای قرارداد با مشتری، در دامنه کاربرد استاندارد دیگری (برای مثال، استاندارد حسابداری 8 حسابداری موجودی مواد و کالا، استاندارد حسابداری 11 داراییهای ثابت مشهود یا استاندارد حسابداری 17 داراییهای نامشهود) قرار نگیرد، واحد تجاری تنها در صورتی باید مخارج تحملشده برای ایفای قرارداد را به عنوان دارایی شناسایی کند که مخارج مذکور تمام معیارهای زیر را احراز نماید:
الف. مخارج مزبور بطور مستقیم به یک قرارداد یا یک قرارداد مورد انتظار که واحد تجاری میتواند آن را بطور خاص تشخیص دهد، مرتبط باشد (برای مثال، مخارج مرتبط با خدماتی که به دلیل تمدید قرارداد موجود باید ارائه شود یا مخارج طراحی یک دارایی که قرار است طبق قراردادی مشخص که هنوز تأیید نشده است، انتقال یابد)؛
ب. مخارج مزبور، منابع واحد تجاری را که برای ایفای (یا تداوم ایفای) تعهدات عملکردی در آینده استفاده خواهد شد، افزایش دهد یا منابع جدیدی ایجاد کند؛ و
پ. انتظار رود مخارج مزبور بازیافت شود.
97 . در خصوص مخارج تحملشده برای ایفای قرارداد با مشتری که در دامنه کاربرد استاندارد دیگری قرار میگیرد، واحد تجاری باید این مخارج را طبق آن استانداردها به حساب منظور کند.
98 . مخارجی که بطور مستقیم به قرارداد (یا قرارداد مورد انتظار مشخص) مربوط میشود، شامل هر یک از موارد زیر است:
الف. دستمزد مستقیم (برای مثال، حقوق و دستمزد کارکنانی که خدمات تعهدشده را بطور مستقیم به مشتری ارائه میکنند)؛
ب. مواد مستقیم (برای مثال، مواد و ملزومات مصرفشده برای ارائه خدمات تعهدشده به مشتری)؛
پ. بطور مستقیم به قرارداد یا فعالیتهای قرارداد مربوط است (برای مثال، مخارج مدیریت و نظارت بر قرارداد، بیمه و استهلاک ابزارآلات، تجهیزات و داراییهای اجارهای مورد استفاده برای ایفای قرارداد)؛
ت. مخارجی که طبق قرارداد، قابل احتساب به حساب مشتری است؛ و
ث. سایر مخارجی که تنها به دلیل وارد کردن یک شخص دیگر به قرارداد، تحمل میشود (برای مثال، پرداخت به پیمانکاران دست دوم).
99 . واحد تجاری باید مخارج زیر را در زمان وقوع، به عنوان هزینه شناسایی کند:
الف. مخارج عمومی و اداری (به استثنای مخارجی که طبق قرارداد قابل احتساب به حساب مشتری است، که در این مورد واحد تجاری باید مخارج مذکور را طبق بند 98 ارزیابی کند)؛
ب. مخارج هدررفت مواد اولیه، نیروی کار یا سایر منابع به منظور ایفای قرارداد که در قیمت قرارداد منعکس نشده است؛
پ. مخارجی که به تعهدات عملکردی ایفاشده مندرج در قرارداد (یا تعهدات عملکردی مندرج در قرارداد که بخشی از آن ایفا شده است) مرتبط میباشد (یعنی مخارج مرتبط با عملکرد گذشته)؛ و
ت. مخارجی که واحد تجاری نمیتواند تشخیص دهد مرتبط با تعهدات عملکردی ایفانشده است یا مرتبط با تعهدات عملکردی ایفاشده (یا تعهدات عملکردی که بخشی از آن ایفا شده است).
استهلاک و کاهش ارزش
- دارایی شناساییشده طبق بند 92 یا 96، باید بر مبنایی منظم که سازگار با انتقال کالاها یا خدمات به مشتری است و دارایی مزبور به آن کالاها یا خدمات مربوط میشود، مستهلک گردد. دارایی ممکن است مرتبط با کالاها یا خدماتی باشد که قرار است طبق یک قرارداد مورد انتظار مشخص (طبق توصیف بند 96(الف)) انتقال یابد.
- چنانچه تغییر عمدهای در زمانبندی موردانتظار واحد تجاری برای انتقال کالاها یا خدمات به مشتری که دارایی به آن کالاها یا خدمات مربوط میشود واقع گردد، واحد تجاری باید برای انعکاس این تغییر استهلاک را بهروزآوری کند. چنین تغییری باید طبق استاندارد حسابداری 34، به عنوان تغییر در برآورد حسابداری در نظر گرفته شود.
- واحدتجاری باید به میزان مازاد مبلغ دفتری دارایی شناساییشده طبق بند 92 یا 96 نسبت به تفاوت الف و ب زیر، زیان کاهش ارزش در سود یا زیان دوره شناسایی کند:
الف. مبلغ مابهازای باقیماندهای که واحد تجاری انتظار دارد در قبال کالاها یا خدماتی که دارایی به آنها مرتبط است دریافت کند؛
ب. مخارجی که بطور مستقیم به ارائه کالاها یا خدمات مذکور مرتبط است و به عنوان هزینه شناسایی نشده است (به بند 98 مراجعه شود).
- برای مقاصد بکارگیری بند 102، به منظور تعیین مبلغ مابهازایی که واحد تجاری انتظار دارد دریافت کند، واحد تجاری باید الزامات تعیین قیمت معامله (به استثنای الزامات مندرج در بندهای 57 تا 59 در ارتباط با محدود کردن برآوردهای مابهازای متغیر) را استفاده کند و مبلغ مذکور را جهت انعکاس آثار ریسک اعتباری مشتری تعدیل نماید.
- قبل از اینکه واحد تجاری برای دارایی شناساییشده طبق بند 92 یا 96، زیان کاهش ارزش شناسایی کند، باید برای داراییهای مرتبط با قرارداد که طبق سایر استانداردها (برای مثال استاندارد حسابداری 8، استاندارد حسابداری 11 و استاندارد حسابداری 17) شناسایی میشوند، زیان کاهش ارزش را شناسایی کند. پس از بکارگیری آزمون کاهش ارزش مندرج در بند 102، واحد تجاری باید مبلغ دفتری حاصل برای دارایی شناساییشده طبق بند 92 یا 96 را در مبلغ دفتری واحد مولد نقدی منظور کند که برای مقاصد بکارگیری استاندارد حسابداری 32 کاهش ارزش داراییها، دارایی به آن تعلق دارد.
- چنانچه شرایط کاهشارزش، دیگر وجود نداشته باشد یا بهبود یافته باشد، واحد تجاری باید برگشت تمام یا بخشی از زیان کاهش ارزش که قبلاً طبق بند 102 شناسایی شده است را در سود یا زیان دوره شناسایی کند. افزایش در مبلغ دفتری دارایی نباید بیشتر از مبلغی باشد که در صورت عدم شناسایی زیان کاهش ارزش در گذشته، دارایی به آن مبلغ (به کسر استهلاک) تعیین میشد.
نحوه ارائه
- در صورتی که یکی از طرفهای قرارداد، تعهد خود را ایفا کرده باشد، واحد تجاری باید با توجه به رابطه بین عملکرد واحد تجاری و پرداخت مشتری، دارایی حاصل از قرارداد یا بدهی ناشی از قرارداد را در صورت وضعیت مالی ارائه کند. واحد تجاری باید حق غیرمشروط نسبت به مابهازا را بطور جداگانه به عنوان دریافتنی ارائه نماید.
- اگر قبل از انتقال کالاها یا خدمات به مشتری، مشتری تمام یا بخشی از مابهازا را بپردازد واحد تجاری باید در زمان پرداخت بدهی ناشی از قرارداد را شناسایی کند. بدهی ناشی از قرارداد، تعهد واحد تجاری برای انتقال کالاها یا خدمات به مشتری است که واحد تجاری، بابت آن از مشتری مابهازا دریافت کرده است.
- اگر واحد تجاری قبل از پرداخت مابهازا توسط مشتری، کالاها یا خدمات را به مشتری انتقال دهد، باید دارایی حاصل از قرارداد را جدا از مبالغ ارائهشده به عنوان دریافتنی ارائه نماید. دارایی حاصل از قرارداد، حق واحد تجاری نسبت به مابهازا در قبال کالاها یا خدماتی است که واحد تجاری به مشتری انتقال داده است. واحد تجاری باید دارایی حاصل از قرارداد را بابت کاهش ارزش ارزیابی کند (به بند 114(ب) نیز مراجعه شود).
- دریافتنی، حق غیرمشروط واحدتجاری نسبت به مابهازا است. حق نسبت به مابهازا، در صورتی غیرمشروط است که تنها گذشت زمان منجر به سررسیدشدن پرداخت مابهازا شود. برای مثال، واحد تجاری در صورتی یک دریافتنی شناسایی میکند که حق فعلی نسبت به دریافت یک مبلغ داشته باشد، حتی اگر امکان استرداد آن مبلغ در آینده وجود داشته باشد.
- این استاندارد از اصطلاحات ”دارایی حاصل از قرارداد“ و ”بدهی ناشی از قرارداد“ استفاده میکند، اما مانع استفاده واحد تجاری از معادلهای جایگزین برای اقلام مذکور درصورت وضعیت مالی نمیشود. اگر واحد تجاری از یک معادل جایگزین برای دارایی ناشی از قرارداد استفاده کند، باید اطلاعات کافی برای استفادهکنندگان از صورتهای مالی فراهم نماید تا آنها بتوانند بین دریافتنیها و داراییهای حاصل از قرارداد تمایز قائل شوند.
افشا
- هدف الزامات افشا این است که واحد تجاری، اطلاعات کافی افشا کند تا استفادهکنندگان صورتهایمالی بتوانند ماهیت، مبلغ، زمانبندی و عدم اطمینان درآمد عملیاتی و جریانهای نقدی حاصل از قرارداد با مشتری را درک کنند. برای دستیابی به هدف مذکور، واحد تجاری باید اطلاعات کمّی و کیفی درباره تمام موارد زیر را افشا کند:
الف. قراردادهای واحد تجاری با مشتریان (به بندهای 114 تا 123 مراجعه شود)؛
ب. قضاوتهای عمده صورتگرفته در بکارگیری این استاندارد برای قراردادهای مذکور و تغییر در آن قضاوتها (به بندهای 124 تا 127 مراجعه شود)؛ و
پ. هرگونه دارایی شناساییشده حاصل از مخارج دستیابی به قرارداد یا حاصل از ایفای قرارداد با مشتری طبق بند 92 یا 96(به بندهای 128 و 129 مراجعه شود).
- واحد تجاری باید سطح جزئیات مورد نیاز برای دستیابی به هدف افشا و میزان تأکید بر هر یک از الزامات مختلف را مورد توجه قرار دهد. واحد تجاری باید موارد افشا را بهگونهای تجمیع یا تفکیک کند که اطلاعات مفید، به دلیل افشای حجم زیادی از جزئیات بیاهمیت یا تجمیع اقلامی که اساساً ویژگیهای متفاوتی دارند، پنهان نماند.
- چنانچه واحدتجاری اطلاعاتی را طبق استاندارد دیگری افشا کرده باشد، ضرورتی ندارد آن اطلاعات را طبق این استاندارد افشا کند.
قرارداد با مشتریان
- واحد تجاری باید تمام مبالغ زیر را برای دوره گزارشگری افشا کند، مگر اینکه مبالغ مذکور طبق سایر استانداردها بطور جداگانه در صورت سود و زیان ارائه شده باشد:
الف. درآمد عملیاتی شناساییشده حاصل از قرارداد با مشتریان، که واحد تجاری باید آن را جدا از سایر منابع درآمد عملیاتی افشا کند؛ و
ب . زیان کاهش ارزش شناساییشده در ارتباط با دریافتنیها یا داراییهای حاصل از قرارداد با مشتریان، که واحد تجاری باید آن را جدا از زیانهای کاهش ارزش سایر قراردادها افشا کند.
تفکیک درآمد عملیاتی
- واحد تجاری باید درآمد عملیاتی شناساییشده حاصل از قرارداد با مشتریان را به طبقاتی تفکیک کند که نحوه تأثیرپذیری ماهیت، مبلغ، زمانبندی و عدم اطمینان درآمد عملیاتی و جریانهای نقدی از عوامل اقتصادی را نشان دهد. واحد تجاری هنگام انتخاب طبقات مورد استفاده برای تفکیک درآمد عملیاتی، باید رهنمود مندرج در بندهای ب93 تا ب95 را بکار گیرد.
- افزونبر این، اگر واحد تجاری استاندارد حسابداری 25 گزارشگری بر حسب قسمتهای مختلف را بکار گیرد، باید اطلاعات کافی افشا کند تا استفادهکنندگان صورتهای مالی بتوانند رابطه بین افشای درآمد عملیاتی تفکیکشده (طبق بند 115) و اطلاعات درآمد عملیاتی افشاشده برای هر قسمت قابل گزارش را درک کنند.
مانده حسابهای قرارداد
- واحد تجاری باید تمام موارد زیر را افشا کند:
الف. مانده ابتدای دوره و پایان دوره دریافتنیها، داراییهای حاصل از قرارداد با مشتریان و بدهیهای ناشی از قرارداد با مشتریان، چنانچه بهگونهای دیگر بطور جداگانه ارائه یا افشا نشده باشند؛
ب. درآمد عملیاتی شناساییشده در دوره گزارشگری که در مانده بدهی ناشی از قرارداد در ابتدای دوره منظور شده است؛ و
پ. درآمد عملیاتی شناساییشده در دوره گزارشگری که از ایفای تعهدات عملکردی (یا ایفای بخشی از تعهدات عملکردی) در دورههای قبل حاصل شده است (برای مثال، تغییر در قیمت معامله).
- واحد تجاری باید نحوه ارتباط زمانبندی ایفای تعهدات عملکردی (به بند 119(الف) مراجعه شود) با زمانبندی معمول پرداخت (به بند 120(ب) مراجعه شود) و اثر این عوامل بر مانده داراییهای حاصل از قرارداد و بدهیهای ناشی از قرارداد را شرح دهد. در شرح ارائهشده ممکن است از اطلاعات کیفی استفاده شود.
- واحد تجاری باید شرحی از تغییرات عمده در مانده داراییهای حاصل از قرارداد و بدهیهای ناشی از قرارداد طی دوره گزارشگری را ارائه کند. این شرح باید شامل اطلاعات کمّی و کیفی باشد. نمونههایی از تغییر در مانده داراییهای حاصل از قرارداد و بدهیهای ناشی از قرارداد واحد تجاری، شامل موارد زیر است:
الف.تغییر به دلیل ترکیبهای تجاری؛
ب. تعدیل درآمد عملیاتی بر مبنای آثار انباشته تغییرات که بر دارایی متناظر حاصل از قرارداد یا بدهی متناظر ناشی از قرارداد تأثیر میگذارد، شامل تعدیل ناشی از تغییر در میزان پیشرفت، تغییر در برآورد قیمت معامله (شامل تغییر در ارزیابی اینکه برآورد مابهازای متغیر، محدود شده است یا خیر) یا تعدیل قرارداد؛
پ. کاهش ارزش دارایی ناشی از قرارداد؛
ت. تغییر در چارچوب زمانی حق نسبت به مابهازا برای غیرمشروط شدن آن (یعنی برای تجدید طبقهبندی دارایی حاصل از قرارداد به دریافتنی)؛ و
ث. تغییر در چارچوب زمانی تعهد عملکردی که باید ایفا شود (یعنی برای شناسایی درآمد عملیاتی حاصل از بدهی ناشی از قرارداد).
تعهدات عملکردی
- واحد تجاری باید اطلاعاتی درباره تعهدات عملکردی خود در قرارداد با مشتریان، که شامل شرح تمام موارد زیر است را افشا کند:
الف.اینکه واحد تجاری بطور معمول تعهدات عملکردی خود را در چه زمانی ایفا میکند (برای مثال، زمان بارگیری، زمان تحویل، در طول زمان ارائه خدمات یا در زمان تکمیل خدمت)، شامل زمان ایفای تعهدات عملکردی در توافقهای فروش و نگهداری؛
ب.شرایط مهم پرداخت (برای مثال، زمانی که پرداخت بطور معمول سررسید میشود، قرارداد جزء تأمین مالی بااهمیت دارد یا خیر، مبلغ مابهازا متغیر است یا خیر و آیا برآورد مابهازای متغیر، طبق بندهای 57 تا 59، بطور معمول محدود شده است یا خیر)؛
پ. ماهیت کالاها یا خدماتی که واحد تجاری متعهد به انتقال آنها است، با تأکید بر تعهدات عملکردی برای فراهم کردن بستر انتقال کالاها یا خدمات به مشتری برای شخصی دیگر (یعنی اگر واحد تجاری به عنوان نماینده عمل میکند)؛
ت. تعهدات در قبال برگشت کالا، استرداد وجوه و سایر تعهدات مشابه؛ و
ث.انواع ضمانتها و تعهدات مرتبط.
قیمت معامله تخصیصیافته به تعهدات عملکردی باقیمانده
- واحد تجاری باید اطلاعات زیر را درباره تعهدات عملکردی باقیمانده خود افشا کند:
الف. مجموع قیمت معامله تخصیصیافته به تعهدات عملکردی که در پایان دوره گزارشگری ایفا نشده است (یا بخشی از آنها ایفا شده است)؛ و
ب . شرحی به یکی از شیوههای زیر در مورد زمانی که واحد تجاری انتظار دارد مبلغ افشاشده طبق بند 121(الف) را به عنوان درآمد عملیاتی شناسایی کند:
1 . بر مبنای کمّی با استفاده از مناسبترین بازههای زمانی برای مدت زمان تعهدات عملکردی باقیمانده؛ یا
2 .با استفاده از اطلاعات کیفی.
- به عنوان یک اقتضای عملی، در صورت احراز هر یک از شرایط زیر، واحد تجاری الزامی برای افشای اطلاعات مندرج در بند 121 درباره یک تعهد عملکردی ندارد:
الف. تعهد عملکردی بخشی از قراردادی باشد که مدت زمان اولیه مورد انتظار آن یکسال یا کمتر است؛ یا
ب. واحد تجاری درآمد عملیاتی حاصل از ایفای تعهد عملکردی را طبق بند ب16 شناسایی کند.
- واحد تجاری باید به صورت کیفی توضیح دهد که آیا اقتضای عملی مندرج در بند 122 را بکار گرفته است و آیا مابهازای حاصل از قرارداد با مشتریان وجود دارد که در قیمت معامله منظور نشده باشد و، بنابراین، در اطلاعات افشا شده طبق بند 121 درج نشده باشد یا خیر. برای مثال، برآورد قیمت معامله شامل مبالغ برآوردی مابهازای متغیر محدودشده، نباشد (به بندهای 57 تا 59 مراجعه شود).
قضاوتهای عمده صورتگرفته در بکارگیری این استاندارد
- واحد تجاری باید قضاوتهای صورتگرفته در بکارگیری این استاندارد و تغییر در آن قضاوتها که بطور عمده بر تعیین مبلغ و زمانبندی درآمد عملیاتی حاصل از قرارداد با مشتریان تأثیر میگذارد را افشا کند. بطور خاص، واحد تجاری باید قضاوتهای استفادهشده برای تعیین دو مورد زیر و تغییر در آن قضاوتها را شرح دهد:
الف. زمانبندی ایفای تعهدات عملکردی (به بندهای 125 و 126 مراجعه شود)؛ و
ب. قیمت معامله و مبالغ تخصیصیافته به تعهدات عملکردی (به بند 127 مراجعه شود).
تعیین زمانبندی ایفای تعهدات عملکردی
- در ارتباط با تعهدات عملکردی ایفاشده در طول زمان، واحدتجاری باید هر دو مورد زیر را افشا کند:
الف. روشهای استفادهشده برای شناسایی درآمد عملیاتی (برای مثال، شرحی از روشهای مبتنی بر خروجی یا مبتنی بر ورودی استفادهشده و نحوه بکارگیری این روشها)؛ و
ب. شرح اینکه چرا روشهای استفادهشده، بیان صادقانهای از انتقال کالاها یا خدمات فراهم میکند.
- در ارتباط با تعهدات عملکردی ایفاشده در نقطهای از زمان، واحد تجاری باید قضاوتهای عمده صورتگرفته برای ارزیابی زمان دستیابی مشتری به کنترل کالاها یا خدمات تعهدشده را افشا کند.
تعیین قیمت معامله و مبالغ تخصیصیافته به تعهدات عملکردی
- واحد تجاری باید اطلاعاتی درباره روشها، ورودیها و مفروضات استفادهشده برای تمام موارد زیر را افشا کند:
الف. تعیین قیمت معامله، که شامل برآورد مابهازای متغیر، تعدیل مابهازا بابت آثار ارزش زمانی پول و اندازهگیری مابهازای غیرنقدی است، اما محدود به این موارد نیست؛
ب. ارزیابی اینکه برآورد مابهازای متغیر، محدود شده است یا خیر؛
پ.تخصیص قیمت معامله، شامل برآورد قیمتهای فروش مستقل کالاها یا خدمات تعهدشده و تخصیص تخفیفات و مابهازای متغیر به بخش معینی از قرارداد (در صورت وجود)؛ و
ت.اندازهگیری تعهدات بابت برگشت کالا، استرداد وجوه و سایر تعهدات مشابه.
داراییهای شناساییشده حاصل از مخارج دستیابی به قرارداد با مشتری یا مخارج ایفای قرارداد با مشتری
- واحد تجاری باید هر دو مورد زیر را شرح دهد:
الف.قضاوتهای صورتگرفته برای تعیین مبلغ مخارج تحملشده برای دستیابی به قرارداد با مشتری یا مخارج ایفای قرارداد با مشتری (طبق بند 92 یا 96)؛ و
ب. روش مورد استفاده برای تعیین استهلاک برای هر دوره گزارشگری.
- واحد تجاری باید تمام موارد زیر را افشا کند:
الف.مانده پایان دوره داراییهای شناساییشده حاصل از مخارج تحملشده برای دستیابی به قرارداد با مشتری یا مخارج تحملشده برای ایفای قرارداد با مشتری (طبق بند 92 یا 96)، بر اساس طبقه اصلی دارایی (برای مثال، مخارج دستیابی به قرارداد با مشتریان، مخارج قبل از قرارداد و مخارج تنظیم قرارداد)؛ و
ب.مبلغ استهلاک و زیان کاهش ارزش شناساییشده در دوره گزارشگری.
اقتضاهای عملی
- چنانچه واحدتجاری تصمیم بگیرد از اقتضای عملی مندرج در بند 64 (درباره وجود جزء تأمین مالی بااهمیت ) یا بند 95 (درباره مخارج مختص دستیابی به قرارداد) استفاده کند، باید این موضوع را افشا نماید.
کنارگذاری سایر استانداردها
- این استاندارد جایگزین استانداردهای زیر میشود:
الف. استاندارد حسابداری 3 درآمد عملیاتی؛
ب.استاندارد حسابداری 9 حسابداری پیمانهای بلندمدت؛
پ.استاندارد حسابداری 29 فعالیتهای ساخت املاک.
تاریخ اجرا
- الزامات اين استاندارد در مورد كليه صورتهاي مالي كه دوره مالي آنها از تاريخ 1404/1/1 و بعد از آن شروع ميشود، لازمالاجراست.
- استاندارد حسابداری 43، تصویبشده 1402، منجر به اصلاحاتی در استانداردهای حسابداری 1 ارائه صورتهای مالی، 4 ذخاير، بدهيهاي احتمالي و داراييهاي احتمالي، 8 حسابداري موجودي مواد و کالا، 11 داراییهای ثابت مشهود، 17 داراییهای نامشهود، 22 گزارشگری مالی میاندورهای، 32 کاهش ارزش داراییها، 35 مالیات بر درآمد، 36 ابزارهای مالی: ارائه، 37 ابزارهای مالی: افشاو 38 ترکیبهای تجاری شد.
مطابقت با استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی
134.با اجراي الزامات اين استاندارد به جز بند 107، مفاد استاندارد بینالمللی گزارشگری مالی 15 درآمد عملیاتی حاصل از قرارداد با مشتریان (ویرایش 2018) نیز رعايت ميشود. طبق استاندارد بینالمللی گزارشگری مالی 15، اگر قبل از انتقال کالاها یا خدمات به مشتری، مشتری مابهازا را بپردازد یا واحد تجاری نسبت به مبلغی از مابهازا، حق غیرمشروط (یعنی دریافتنی) داشته باشد، واحد تجاری باید در زمان پرداخت یا در زمان سررسید پرداخت (هر کدام که زودتر باشد)، بدهی ناشی از قرارداد را ارائه کند.
دانلود متن Word دانلود متن Pdf
همچنین با توجه به تاریخ لازم الاجرا شدن استاندارد حسابداری ۴۳ از ابتدای سال ۱۴۰۴ ، به پیوست فایل «مبانی نتیجه گیری مربوط به IFRS 15» که توسط هیات IASB منتشر شده است ، ارایه می شود. ب
ا توجه به پیچیدگی اجرای IFRS 15 (=استاندارد حسابداری ۴۳ ایران) هیات IASB تعداد ۶۳ مثال برای بخش های مختلف این استاندارد حسابداری ارایه کرده است. این مثالها که توسط هیات IASB تدوین شده است، میتواند به شرکتها در اجرای صحیح استاندارد حسابداری ۴۳ کمک شایانی نماید.