اهداف و کاربردهای ارزش گذاری سهام

آنچه در این مطلب میخوانید:
اهداف ارزش گذاری سهام و نقش آن در تصمیم‌گیری مالی

ارزش گذاری سهام به معنای تخمین تقریبی ارزش شرکت از طریق بررسی پارامترهای مختلف است. مدل های ارزش‌گذاری سهام نیز بسیار متنوع هستند که می‌توان به ارزیابی براساس ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی، ارزیابی براساس مدل جریان نقدی آزاد، ارزیابی براساس جریان نقدی آزاد شرکت و … اشاره کرد.

استفاده از واژه تخمین تقریبی در این تعریف به این خاطر است که محاسبه دقیق ارزش واقعی یک شرکت تقریبا نشدنی است. سرمایه‌گذاران برای آگاهی از ارزش شرکت یا اوراق بهادار مورد نظر برای سرمایه‌ گذاری و صاحبان کسب‌و‌کار با هدف آگاهی از ارزش فروش بنگاه‌شان، ناگزیر به ارزش گذاری هستند.

اهداف و کاربردهای ارزش گذاری سهام

ارزش گذاری سهام در موارد مختلفی کاربرد دارد که می‌توان به ارزش‌گذاری شرکت‌ها برای عرضه‌ی اولیه‌ی سهام آن‌ها در بورس، معامله‌ی عمده یا بلوکی سهام، وثیقه‌گذاری سهام شرکت و مشخص نمودن اهداف و ارزیابی عملکرد بخش‌های مختلف شرکت‌ها اشاره کرد.

تحلیلگران سهام، در شرکت‌ها و مؤسسات مختلفی فعالیت دارند و با توجه به حوزه کاری خود، هر کدام هدف خاصی را از ارزش گذاری دنبال می‌کنند که برخی از این اهداف عبارت‌اند از:

انتخاب سهام

یکی از اصلی‌ترین اهداف ارزش گذاری، شناسایی سهام مناسب است. تحلیلگران همواره در پی یافتن ارزش ذاتی یک سهم و مقایسه آن با قیمت بازار آن هستند تا بتوانند از این طریق سهام کم ارزشیابی شده (Undervalued) و بیش ارزشیابی شده (Overvalued) را شناسایی کنند. از جمله مهم‌ترین وظایف تحلیلگران مالی، توصیه به خرید، فروش یا نگهداری سهام بر‌اساس ارزش گذاری است.

ارزیابی رویدادهای شرکتی

منظور از رویدادهای شرکتی مواردی مانند ادغام و تملیک، واگذاری، تجزیه سهام یا تغییر در ساختار سرمایه شرکت است. این موارد با تغییر در ساختار جریانات نقدی شرکت، ارزش سهم آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در چنین مواردی، تعیین ارزش یک شرکت الزامی است.

 ارزیابی شرکت‌های غیر بورسی

با توجه به اینکه امکان کشف قیمت سهم برای شرکت‌های غیر بورسی وجود ندارد، ارزش گذاری به تعیین ارزش سهام این شرکت‌ها کمک می‌کند. این فرآیند به‌خصوص در عرضه‌های اولیه (یا IPO) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از این جهت ارزش گذاری نقش مهمی در توسعه فرآیند خصوصی‌سازی و عرضه سهم از طریق بازارهای مالی کشور ازجمله بورس و فرابورس ایفا خواهد کرد.

 ارائه شاخص ارزیابی عملکرد

یکی از اهداف ارزش گذاری شرکت، کسب اطلاعاتی در خصوص فعالیت موسسات اقتصادی و عملکرد مدیران است. تجزیه و تحلیل نسبت‌های مالی به‌عنوان بخشی از فرآیند ارزش گذاری می‌تواند آگاهی سرمایه‌گذاران را در این زمینه افزایش دهد.

ارزش گذاری کسب‌و‌کارهای نوپا (استارت‌آپ‌ها)

مؤسسان یک استارتاپ برای جذب سرمایه و توافق با سرمایه‌گذاران نیازمند ارزش گذاری کسب و کار خود هستند تا معیاری برای مذاکره بین سرمایه‌گذاران و مؤسسان استارتاپ ها وجود داشته باشد.

پرداخت با استفاده از سهام

در برخی از موارد، شرکت‌ها بخشی از حقوق و مزایای مدیران خود را از طریق تخصیص سهام شرکت به آن‌ها، پرداخت می‌کنند که در این شرایط برای تعیین تعداد سهامی که باید به هر شخص تخصیص پیدا کند، ارزش گذاری سهام شرکت ضروری است.

فرآیند ارزش‌گذاری سهام

ارزش‌گذاری سهام یک فرآیند تحلیلی و چندمرحله‌ای است که برای انجام آن، باید پنج گام کلیدی طی شود:

۱. پیش‌بینی عملکرد مالی شرکت: پس از تحلیل کسب‌وکار، نوبت به پیش‌بینی متغیرهای کلیدی مانند فروش، سودآوری، حاشیه سود و جریان‌های نقدی می‌رسد. این داده‌ها، ورودی مدل‌های ارزش‌گذاری را تشکیل می‌دهند.

۲. انتخاب روش مناسب برای ارزش‌گذاری: با توجه به ویژگی‌های شرکت و اهداف تحلیل، یکی از روش‌های مرسوم ارزش‌گذاری نظیر جریان نقدی تنزیل‌شده (DCF)، نسبت‌های مالی یا ارزش‌گذاری مقایسه‌ای انتخاب می‌شود.

۳. محاسبه ارزش ذاتی سهم: تحلیلگر با استفاده از پیش‌بینی‌های انجام‌شده و روش انتخابی، به محاسبه ارزش واقعی (ذاتی) سهم می‌پردازد تا بتواند اختلاف آن را با قیمت بازار بررسی کند.

۴. کاربرد نتایج ارزش‌گذاری: خروجی فرآیند ارزش‌گذاری، ابزاری کاربردی برای تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران است؛ آن‌ها می‌توانند بر این اساس تصمیم بگیرند که سهامی را بخرند، نگه دارند یا بفروشند.

روش‌های مختلف ارزش‌گذاری سهام شرکت‌ها

برای تعیین ارزش واقعی یا ذاتی سهام شرکت‌ها، بسته به نوع فعالیت (تولیدی، خدماتی، سرمایه‌گذاری، بانکی، بیمه‌ای، ساختمانی و …) و ویژگی‌هایی مانند ساختار مالی، سودآوری و دارایی‌ها، از روش‌های متنوعی استفاده می‌شود. در میان این روش‌ها، چهار مدل اصلی بیشترین کاربرد را در تحلیل بازار سرمایه دارند:

۱. ارزش‌گذاری مبتنی بر دارایی‌ها

این روش بر مبنای دارایی‌های ترازنامه‌ای شرکت استوار است. در این شیوه، ارزش سهام بر پایه معیارهایی مانند ارزش اسمی، ارزش دفتری، ارزش جایگزینی و خالص ارزش دارایی‌ها (NAV) محاسبه می‌شود. این مدل عمدتاً برای شرکت‌هایی با دارایی‌های مشهود و قابل ارزیابی بالا مناسب است.

۲. ارزش‌گذاری بر اساس ضرایب (Multiples)

در این روش، از نسبت‌های مالی مهم نظیر P/E (قیمت به سود)، P/S (قیمت به فروش) و P/B (قیمت به ارزش دفتری) استفاده می‌شود تا ارزش سهام یک شرکت با شرکت‌های مشابه در همان صنعت مقایسه شود. این مدل ساده و پرکاربرد است، اما به دقت انتخاب شرکت‌های مقایسه‌ای وابسته است.

۳. ارزش‌گذاری بر پایه تنزیل جریان‌های نقدی (DCF)

این روش سهام را بر اساس توانایی شرکت در تولید جریان‌های نقدی در آینده و تنزیل آن‌ها به ارزش فعلی مورد ارزیابی قرار می‌دهد. تحلیلگر، شرکت را همچون یک سیستم تولیدکننده وجه نقد می‌بیند که خروجی آن به صاحبان سرمایه می‌رسد. روش DCF برای شرکت‌هایی با درآمدهای پایدار و قابل پیش‌بینی مناسب‌تر است.

۴. ارزش‌گذاری مقایسه‌ای

در شرایطی که دسترسی به اطلاعات کامل شرکت دشوار باشد، می‌توان از روش مقایسه‌ای بهره گرفت. در این روش، عملکرد شرکت مورد نظر با شرکت‌های مشابه در همان صنعت و با معیارهایی مانند حجم فروش، ظرفیت تولید یا سود عملیاتی مقایسه می‌شود. روش ضرایب مالی نیز در واقع زیرمجموعه‌ای از همین مدل محسوب می‌شود.

 

ارزش‌گذاری سهام نه تنها ابزار مهمی برای تصميم‌گيری در مورد خريد و فروش است، بلكه در حوزه‌های مختلفی مانند مديريت مالی، برنامه‌ريزی استراتژيک و سرمايه‌گذاری غير مستقيم نيز كاربرد دارد. بدون درک درست از ارزش واقعی سهام، هرگونه تصميم در بازارهای مالی می‌تواند با ريسک بالا و نتيجه نامناسب همراه باشد. در نتيجه، يادگيری و به‌كارگيری روش‌های ارزش‌گذاری برای هر سرمايه‌گذار در بازار سرمايه امری ضروری است.

کاربردهای ارزش‌گذاری سهام

در فضای پرنوسان بازارهای مالی ، دانستن «قیمت سهام» کار دشواری نیست ؛ اما درک اینکه «ارزش واقعی آن سهام» چقدر باید باشد، مسئله‌ای عمیق‌تر و اساسی‌تر است.

فرآیند ارزش‌گذاری سهام (Equity Valuation) تلاشی نظام‌مند برای برآورد ارزش ذاتی دارایی‌هاست ؛ ارزشی که بر مبنای عملکرد اقتصادی ، توان سودآوری و چشم‌انداز رشد شرکت تعیین می‌شود.
ارزش‌گذاری نه‌تنها ابزاری برای سرمایه‌گذاران حرفه‌ای است ، بلکه در تصمیم‌گیری‌های کلان کسب‌وکار ، مذاکرات مالی ، و حتی مدیریت ریسک نقشی محوری دارد. در واقع زبان مشترک میان مدیران ، سرمایه‌گذاران و مشاوران مالی است؛ زبانی که به کمک آن می‌توان درباره منافع، انتظارات و آینده‌ی یک بنگاه اقتصادی به‌صورت کمی و قابل‌تحلیل سخن گفت.

اهمیت ارزش‌گذاری در این است که «قیمت بازار» را از «ارزش واقعی» تفکیک می‌کند. در بازاری که رفتارهای احساسی و نوسانات کوتاه‌مدت می‌تواند اعداد را به‌شدت تغییر دهد، ارزش‌گذاری به‌عنوان قطب‌نمایی تحلیلی، جهت درست تصمیم‌گیری را نشان می‌دهد.

در ادامه ، مهم‌ترین کاربردهای ارزش‌گذاری سهام در حوزه‌های مالی و مدیریتی  با هم مرور می‌ کنیم:

۱. تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری
ارزش‌گذاری، اساس تصمیم‌گیری آگاهانه در بازار سرمایه است. با مقایسه‌ی ارزش ذاتی با قیمت بازار، می‌توان تشخیص داد که یک سهم ارزشمند و کمتر از قیمت واقعی معامله می‌شود یا بالعکس، دچار حباب قیمتی است. این تحلیل زیربنای استراتژی سرمایه‌گذاران بنیادی است.

۲. ادغام و تملیک شرکت‌ها (Mergers & Acquisitions)
در فرآیند خرید یا ادغام شرکت‌ها، ارزش‌گذاری دقیق معیار اصلی برای تعیین قیمت منصفانه است. بدون برآورد صحیح از ارزش دارایی‌ها و جریان‌های نقدی آینده، هیچ مذاکره‌ای پایه منطقی نخواهد داشت.

۳. عرضه اولیه سهام (IPO)
پیش از ورود شرکت به بورس، لازم است ارزش واقعی آن بر اساس مدل‌های مالی تعیین شود تا «قیمت عرضه» به‌درستی تنظیم گردد. ارزش‌گذاری در این مرحله، تعادل میان منافع شرکت و جذابیت سرمایه‌گذاران را برقرار می‌کند.

۴. تأمین مالی و جذب سرمایه‌گذار
برای استارتاپ‌ها و شرکت‌های در حال رشد، ارزش‌گذاری مبنای مذاکره با سرمایه‌گذاران خطرپذیر، صندوق‌های جسورانه و فرشتگان سرمایه‌گذاری است. این فرآیند تعیین می‌کند در برابر جذب سرمایه جدید، چه میزان از سهام باید واگذار شود.

۵. تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی استراتژیک
ارزش‌گذاری به مدیران کمک می‌کند تا تصویر دقیق‌تری از عملکرد بخش‌های مختلف شرکت داشته باشند و درباره‌ی سرمایه‌گذاری‌های جدید، خروج از فعالیت‌های کم‌بازده، یا بازطراحی ساختار مالی تصمیمات مبتنی بر داده اتخاذ کنند.

۶. انتقال مالکیت و واگذاری سهام
در شرایطی مانند خروج بنیان‌گذاران، تقسیم دارایی میان شرکا یا نقل‌وانتقال سهام خانوادگی، ارزش‌گذاری مبنای تعیین سهم منصفانه‌ی هر طرف است و از بروز اختلافات جلوگیری می‌کند.

۷. ارزیابی عملکرد و نظام پاداش‌دهی
مقایسه‌ی ارزش شرکت در دوره‌های زمانی مختلف، ابزاری برای سنجش میزان ارزش‌آفرینی مدیریت است. همچنین، در طراحی طرح‌های تشویقی و قراردادهای با مدیران رده بالا و همچینی بنیان گذاران استارت اپ‌ها نظیر اختیار خرید سهام  (Stock Options)، تعیین ارزش منصفانه‌ی سهام برای کارکنان نیازمند ارزش‌گذاری دقیق است.

۸. وثیقه‌گذاری و تعهدات مالی
در بسیاری از معاملات بانکی یا دریافت تسهیلات، انتشار اوراق سهام شرکت‌ها به‌عنوان وثیقه ارائه می‌شود. در این موارد، ارزش‌گذاری رسمی و قابل استناد شرط اصلی پذیرش سهام به‌عنوان تضمین اعتباری است.

در نهایت :
ارزش‌گذاری سهام فرآیندی تحلیلی برای شناخت واقعیت اقتصادی شرکت‌ها است. این فرآیند به ما کمک می کند «قیمت»، که بازتابی از احساسات و هیجانات بازار است و «ارزش» که نتیجه‌ی تحلیل و درک عمیق از بنیان‌های اقتصادی است، را از هم تفکیک کنیم. در نهایت، ارزش‌گذاری مهارت تلفیق داده‌های کمی با قضاوت کیفی است؛ که مسیر تصمیم‌گیری‌های عاقلانه و پایدار را در دنیای مالی روشن می‌سازد.

 

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *