استاندارد حسابداري شماره 31
داراييهای غيرجاری نگهداری شده برای فروش و عمليات متوقف شده
(لازمالاجرا براي کليه صورتهای مالی که دوره مالي آنها از تاريخ اول فروردين 1389 يا بعد از آن شروع ميشود)
هدف
1 . هدف اين استاندارد، تجويز نحوه حسابداري داراييهاي نگهداري شده براي فروش و نحوه ارائه و افشاي عمليات متوقف شده است. به طور خاص، اين استاندارد موارد زير را الزامي نموده است:
الف. داراييهايي که معيارهاي طبقهبندي به عنوان ” نگهداري شده براي فروش“ را احراز ميکنند، به اقل مبلغ دفتري و خالص ارزش فروش اندازهگيري و احتساب استهلاک چنين داراييهايي متوقف ميشود، و
ب . داراييهايي که معيارهاي طبقهبندي به عنوان ” نگهداري شده براي فروش“ را احراز ميکنند در ترازنامه، و نتايج عمليات متوقف شده در صورت سود و زيان، به طور جداگانه ارائه ميشوند.
دامنه کاربرد
2 . الزامات ”طبقهبندي“ و ” ارائه“ در اين استاندارد، براي تمام داراييهاي غيرجاري و تمام مجموعههاي واحد بکار ميرود، اما الزامات ” اندازهگيري“ در اين استاندارد براي تمام داراييهاي غيرجاري و مجموعههاي واحد (به شرح بند 4)، به استثناي داراييهاي ذکر شده در بند 5 که طبق استاندارد مربوط اندازهگيري ميشود، کاربرد دارد.
3 . داراييهايي که طبق استاندارد حسابداري شماره 14 با عنوان نحوه ارائه داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري به عنوان غيرجاري طبقهبندي ميشوند، نبايد مجدداً به عنوان داراييهاي جاري طبقهبندي شوند مگر اينکه معيارهاي طبقهبندي به عنوان نگهداري شده براي فروش طبق اين استاندارد را احراز نمايند. داراييهايي از يک طبقه که واحد تجاري در روال عادي به عنوان غيرجاري تلقي ميکند و صرفاً به قصد فروش مجدد تحصيل شدهاند نبايد بهعنوان جاري طبقهبندي شوند مگر اينکه معيارهاي طبقهبندي به عنوان نگهداري شده براي فروش طبق اين استاندارد را احراز نمايند.
4 . در برخي موارد واحد تجاري گروهي از داراييها و بدهيهاي وابسته به آن را به عنوان يک مجموعه واحد واگذار يا برکنار ميکند. چنين مجموعه واحدي، ممکن است يک گروه از واحدهاي مولـد وجه نقد، يک واحد مولد وجه نقد، يا قسمتي از واحد مولد وجه نقد باشد. اين مجموعه ميتواند در برگيرنده هر گونه دارايي و بدهي واحد تجاري باشد. اگر يک دارايي غيرجاري به عنوان قسمتي از يک مجموعه واحد، در دامنه الزامات اندازهگيري اين استاندارد قرار گيرد، الزامات اندازهگيري اين استاندارد براي کل مجموعه بکار ميرود به گونهاي که اين مجموعه به اقل مبلغ دفتري وخالص ارزش فروش اندازهگيري ميشود. الزامات اندازهگيري داراييها و بدهيهاي منفرد در مجموعه واحد، در بندهاي 19، 20 و 24 بيان شده است.
5 . الزامات اندازهگيري اين استاندارد در مورد داراييها و بدهيهاي زير کاربرد ندارد:
الف. سرمايهگذاريهاي بلند مدتي که به روش تجديد ارزيابي اندازهگيري ميشود.
ب . داراييهاي جاري و بدهيهايي كه جزئي از يك مجموعه واحد نگهداري شده براي فروش است.
تعاريف
6 . اصطلاحات ذيل در اين استاندارد با معاني مشخص زير بکار رفته است:
- يک بخش از واحد تجاري: جزئي از عمليات و جريانهاي نقدي واحد تجاري است که از لحاظ عملياتي و اهداف گزارشگري مالي، به وضوح از ساير فعاليتهاي واحد تجاري متمايز باشد.
- واحد مولد وجهنقد : کوچکترين مجموعه داراييهاي قابل شناسايي ايجادکننده جريان ورودي وجه نقدي که به ميزان عمدهاي مستقل از جريانهاي ورودي وجه نقد ساير داراييها يا مجموعهاي از دارايـيها ميباشد.
- مخارج فروش: مخارج تبعي که به طور مستقيم در رابطه با فروش دارايي (يا مجموعه واحد)، به استثناي مخارج تأمين مالي، واقع ميشود.
- دارايي جاري : يک دارايي زماني به عنوان دارايي جاري طبقهبندي ميشود که :
الف . انتظار رود طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري يا ظرف يکسال از تاريخ ترازنامه، هر کدام طولانيتر است، مصرف يا فروخته شود، يا به وجه نقد يا دارايي ديگري که نقد شدن آن قريب به يقين است، تبديل شود، يا
ب . وجه نقد يا معادل وجه نقدي باشد که استفاده از آن محدود نشده است.
- مجموعه واحد : گروهي از دارايـيها و بدهيهاي وابسته به آن که به عنوان يک مجموعه واحد واگذار يا برکنار خواهد شد.
- عمليات متوقفشده : يک بخش از واحد تجاري است که واگذار یا برکنار شده يا به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي شده است، و :
الف . بيانگر يک فعاليت تجاري يا حوزه جغرافيايي عمده و جداگانه از عمليات است،
ب . قسمتي از يک برنامه هماهنگ براي واگذاري یا برکناری يک فعاليت تجاري يا حوزه جغرافيايي عمده و جداگانه از عمليات است، و يا
ج . يک واحد فرعي است که صرفاً با قصد فروش مجدد خريداري شده است.
- ارزش منصفانه : مبلغي است که خريداري مطلع و مايل و فروشندهاي مطلع و مايل ميتوانند در معاملهاي حقيقي و در شرايط عادي، يک دارايي را در ازاي مبلغ مزبور با يکديگر مبادله کنند.
- خالص ارزش فروش: مبلغ وجه نقد يا معادل آن که از طريق فروش دارايي در شرايط عادي و پس از کسر کليه مخارج فروش حاصل ميشود.
- مبلغ بازيافتني : خالص ارزش فروش يا ارزش اقتصادي يک دارايي، هرکدام که بيشتر است.
- ارزش اقتصادي : ارزش فعلي خالص جريانهاي نقدي آتي ناشي از کاربرد مستمر دارايي ازجمله جريانهاي نقدي ناشي از واگذاري نهايي آن است.
- تعهد قطعي خريد : توافقي با يک شخص غيروابسته، الزامآور براي هر دو طرف و معمولاً داراي ضمانت اجراي قانوني، که:
الف . تمام شرايط بااهميت، شامل قيمت و زمانبندي معامله را مشخص ميکند، و
ب . شامل عامل بازدارندهاي است که ميتواند اجراي آن را بسيار محتمل کند.
طبقهبندي داراييهاي غيرجاري (يا مجموعههاي واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش
7 . واحد تجاري بايد دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) را که مبلغ دفتري آن، عمدتاً از طريق فروش و نه استفاده مستمر بازيافت ميگردد، به عنوان ” نگهداري شده براي فروش“ طبقهبندي کند.
8 . طبقهبندي دارايي غيرجاري (يا مجموعه واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش بايد تنها پس از احراز شرايط زير صورت گيرد:
الف. دارايي غيرجاري (يا مجموعه واحد) براي فروش فوري در وضعيت فعلي آن، فقط بر حسب شرايطي که براي فروش چنين داراييهایی (يا مجموعههاي واحد) مرسوم و معمول است، آماده باشد، و
ب . فروش آن بسيار محتمل باشد.
9 . براي آنکه فروش بسيار محتمل باشد، بايد تمام شرايط زير احراز شود:
الف. سطح مناسبي از مديريت واحد تجاري متعهد به اجراي طرح فروش دارايي (يا مجموعه واحد) باشد،
ب . برنامه فعالي براي يافتن خريدار و تکميل طرح فروش، شروع شده باشد،
ج . براي فروش دارايي (يا مجموعه واحد) به قيمتي منطقي نسبت به ارزش روز آن، بازاريابي مؤثري انجام شده باشد،
د . انتظار رود که شرايط تکميل فروش طي يکسال از تاريخ طبقهبندي، به استثناي آنچه در بند 10 مجاز شمرده شده است، احراز گردد، و
ﻫ . اقدامات لازم براي تکميل طرح فروش نشان دهد که انجام تغييرات بااهميت يا توقف آن بعيد است.
- شرايط و رويدادها ممکن است دوره تکميل فروش را از يک سال طولانيتر کند. اگر تأخير از شرايط و رويدادهايي ناشي شود که از کنترل واحد تجاري خارج است و شواهد کافي وجود داشته باشد که واحد تجاري به تعهدات خود نسبت به طرح فروش داراييها پايبند است، طولانيتر شدن دوره فروش نميتواند از طبقهبندي يک دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) به عنوان نگهداري شده براي فروش جلوگيري نمايد. اين مورد در صورتي روي خواهد داد که شرايط مندرج در پيوست شماره 1 احراز شود.
11 . معاملات فروش شامل معاوضه داراييهاي غيرجاري با يکديگر نيز ميشود به شرطي که اين معاوضه طبق استاندارد حسابداري شماره 11 با عنوان داراييهاي ثابت مشهود، داراي محتواي تجاري باشد.
12 . چنانچه واحد تجاري، يك دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) را صرفاً به قصد واگذاري تحصيل نمايد، در تاريخ تحصيل، آن دارايي غيرجاري را فقط در صورتي بايد بهعنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي کند که الزام يکسال مندرج در بند 9 (به استثناي آنچه در بند 10 مجاز شمرده شده است) رعايت شود و احراز هر گونه معيار ديگر مندرج در بندهاي 8 و 9 که در تاريخ تحصيل محقق نشده باشد، در يک دوره کوتاهمدت بعد از تحصيل (معمولاً طي مدت 3 ماه) بسيار محتمل باشد.
13 . درصورتي که معيارهاي بندهاي 8 و 9 بعد از تاريخ ترازنامه احراز شود واحد تجاري نبايد در صورتهاي مالي، داراييهاي غيرجاري (يا مجموعههاي واحد) را به عنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي کند. با اين وجود، هنگامي که اين معيارها بعد از تاريخ ترازنامه، اما قبل از تأييد صورتهاي مالي احراز شود واحد تجاري بايد اطلاعات تعيين شده در بند 40 را در يادداشتهاي توضيحي افشا کند.
داراييهاي غيرجاري که قصد برکناري آن وجود دارد
- واحد تجاري نبايد يک دارايي غيرجاري (يا مجموعهاي واحد) که قصد برکناري آن وجود دارد را بهعنوان نگهداري شده براي فروش طبقهبندي کند، زيرا مبلغ دفتري آن اساساً از طريق استفاده مستمر بازيافت خواهد شد. با اين حال، چنانچه مجموعهاي واحد که قصد برکناري آن وجود دارد، شرايط عمليات متوقف شده طبق بند 6 را احراز کند، واحد تجاري بايد نتايج عمليات و جريانهاي نقدي آن مجموعه را طبق بندهاي 32 و 33 در تاريخي که استفاده از آنها متوقف ميشود، به عنوان عمليات متوقف شده ارائه نمايد. داراييهاي غيرجاري (يا مجموعههاي واحدي) که قصد برکناري آن وجود دارد، شامل مواردي است که از دارايي تا پايان عمر اقتصادي آن استفاده ميشود و مواردي که به جاي فروش، استفاده از دارايي متوقف ميشود.
15 . واحد تجاري نبايد دارايي غيرجاري که به طور موقت استفاده نميشود را به عنوان برکنار شده محسوب کند.