استاندارد حسابداری شماره 35
مالیات بر درآمد
هدف
1 . هدف اين استاندارد، تجویز نحوه حسابداري ماليات بر درآمد ميباشد. موضوع اصلي در حسابداري ماليات بر درآمد، چگونگی به حساب گرفتن آثار مالیاتی جاري و آتي موارد زير است:
الف. بازيافت (تسويه) آتي مبلغ دفتري داراييهايي (بدهيهايي) كه در صورت وضعيت مالي واحد تجاري شناسايي میشوند؛ و
ب. معاملات و ساير رويدادهاي دوره جاري كه در صورتهاي مالي واحد تجاري شناسايي میشوند.
هنگام شناخت یک دارايي يا یک بدهي، واحد گزارشگر انتظار بازیافت یا تسویه مبلغ دفتري آن دارايي يا بدهي را دارد. اگر این احتمال وجود داشته باشد که بازیافت یا تسویه مبلغ دفتری مزبور، موجب شود پرداختهای آتی مالیات، بیشتر (کمتر) از زمانی باشد که بازیافت یا تسویه، آثار مالیاتی به همراه ندارد، این استاندارد واحد تجاری را با در نظر گرفتن برخی استثناهای محدود، ملزم به شناسایی بدهی مالیات انتقالی (دارایی مالیات انتقالی) میکند.
اين استاندارد، واحد تجاري را ملزم میکند كه آثار مالياتي معاملات و ساير رويدادها را به همان شیوهای به حساب منظور کند که آن معاملات و رویدادها به حساب گرفته میشوند. بنابراين، در مورد معاملات و ساير رويدادهاي شناساییشده در صورت سود و زيان، هرگونه آثار مالياتي مربوط نیز در صورت سود و زيان شناسايي ميشود. آثار مالياتي معاملات و ساير رويدادهاي شناساییشده در صورت سود و زيان جامع یا بطور مستقیم در حقوق مالكانه، به ترتيب در صورت سود و زيان جامع يا بطور مستقیم در حقوق مالكانه شناسايي ميشود. همچنین در تركيبهای تجاري، شناسايي داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي، مبلغ سرقفلي ناشی از آن تركيب تجاري يا مبلغ سود شناساییشده در خرید زیر قیمت را تحت تأثير قرار میدهد.
همچنين در اين استاندارد، شناخت داراييهاي ماليات انتقالي ناشي از زيانهاي مالياتي استفادهنشده يا اعتبار مالياتي استفادهنشده، ارائه ماليات بر درآمد در صورتهاي مالي و افشاي اطلاعات مربوط به ماليات بر درآمد بیان میشود.
دامنه كاربرد
2 . اين استاندارد بايد برای حسابداري ماليات بر درآمد بكار گرفته شود.
3 . برای مقاصد اين استاندارد، ماليات بر درآمد شامل تمام مالياتهاي داخلي و خارجي مبتنی بر سود مشمول ماليات است. همچنين، ماليات بر درآمد، شامل مالياتهايي مانند مالياتهاي تکلیفی است كه توسط واحد تجاری فرعي، واحد تجاری وابسته يا مشاركت خاص، در صورت تخصیص سود به واحد گزارشگر، قابل پرداخت میشود.
تعاريف
4 . در اين استاندارد، اصطلاحات زیر با معاني مشخص بکار رفته است:
سود حسابداري سود يا زيان دوره، قبل از كسر هزينه ماليات است.
سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) سود (زيان) دوره است، كه طبق قوانین مالياتي تعيين میشود و ماليات بر درآمد، بر مبناي آن قابل پرداخت (قابل بازیافت) است.
هزينه ماليات (درآمد مالیات) کل مبلغي است كه در محاسبه سود يا زيان دوره، در ارتباط با مالیات جاری و مالیات انتقالی، به حساب گرفته میشود.
ماليات جاري مبلغ ماليات بر درآمد پرداختنی (قابل بازیافت) در ارتباط با سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) یک دوره است.
بدهيهاي ماليات انتقالي مبالغ ماليات بر درآمد قابل پرداخت در دورههاي آتي است که از تفاوتهاي موقتی مشمول مالیات ناشی میشود.
داراييهاي ماليات انتقالي مبالغ ماليات بر درآمد قابل بازيافت در دورههاي آتي در ارتباط با موارد زير است:
الف. تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات ؛
ب. انتقال زيانهاي مالياتي استفادهنشده به دورههای آتی؛ و
پ. انتقال اعتبارهای مالياتي استفادهنشده به دورههای آتی.
تفاوتهاي موقتی تفاوت بین مبلغ دفتري یک دارايي يا یک بدهي در صورت وضعيت مالي و مبناي مالياتي آن است. تفاوتهاي موقتی ميتواند به يكی از دو صورت زير باشد:
الف. تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات که تفاوتهاي موقتي هستند كه هنگام بازیافت مبلغ دفتری یک دارایی يا تسويه مبلغ دفتری یک بدهي، در تعيين سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) دورههاي آتي، منجر به ایجاد مبالغ مشمول ماليات خواهند شد؛ يا
ب. تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات که تفاوتهاي موقتي هستند كه هنگام بازیافت مبلغ دفتری یک دارایی يا تسويه مبلغ دفتری یک بدهي، در تعيين سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) دورههاي آتي، منجر به ایجاد مبالغ کاهنده مالیات خواهند شد.
مبناي مالياتي یک دارايي يا بدهي، مبلغ قابل انتساب به آن دارایی یا بدهی برای مقاصد مالياتي است.
5 . هزينه مالیات (درآمد مالیات)، متشکل از هزینه مالیات جاری (درآمد ماليات جاري) و هزينه مالیات انتقالی (درآمد ماليات انتقالي) است.
مبناي مالياتي
6 . مبنای مالیاتی یک دارایی، مبلغی است که از هرگونه منافع اقتصادی مشمول مالیات کسبشده توسط واحد تجاری در زمان بازیافت مبلغ دفتری دارایی، برای مقاصد مالیاتی قابل کسر خواهد بود. در صورتي كه اين منافع اقتصادي مشمول ماليات نباشد، مبناي مالياتي دارايي برابر با مبلغ دفتري آن است.
مثالها |
1. بهاي تمام شده یک ماشينآلات، ١٠٠ است. برای مقاصد مالیاتی، در دوره جاري و دورههای قبل، استهلاكي به مبلغ ٣٠ كسر شده است و مابقی بهاي تمام شده، یا به عنوان استهلاک یا از طریق واگذاری، در دورههاي آتي قابل كسر خواهد بود. برای مقاصد مالیاتی، درآمد حاصل از بکارگیری ماشینآلات، مشمول مالیات است، هرگونه سود ناشی از واگذاری ماشینآلات، برای مقاصد مالیاتی مشمول ماليات خواهد بود و هرگونه زيان ناشی از واگذاری، برای مقاصد مالیاتی کاهنده مالیات خواهد بود. مبناي مالیاتی اين ماشينآلات ٧٠ است. |
2. مبلغ دفتري درآمد مالی دريافتني، ١٠٠ است. ماليات درآمد مالی مربوط، بر مبناي نقدي محاسبه ميشود. مبناي مالياتي درآمد مالی دريافتني، صفر است. |
3. مبلغ دفتري دريافتنيهای تجاري، ١٠٠ است. درآمد مربوط، قبلاً در سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) منظور شده است. مبناي مالياتي دريافتنيهای تجاري، ١٠٠ است. |
4. مبلغ دفتري سود تقسیمی دريافتني از واحد تجاری فرعي، ١٠٠ است. سود تقسیمی، مشمول ماليات نيست. در واقع، كل مبلغ دفتري دارايي، از منافع اقتصادي قابل كسر است. بنابراين، مبناي مالياتي سود تقسیمی دريافتني، ١٠٠ است.(الف) |
5. مبلغ دفتري وام دريافتني، ١٠٠ است. بازپرداخت اصل وام، هیچگونه آثار مالياتي ندارد. مبناي مالياتي وام، ١٠٠ است.
(الف) بر اساس این تحلیل، تفاوت موقتی مشمول مالیات وجود ندارد. تحلیل دیگر این است که مبنای مالیاتی سودهای تقسیمی دریافتنی، صفر است و برای تفاوت موقتی مشمول مالیات ایجادشده به مبلغ 100، نرخ مالیاتی صفر اعمال میشود. در هر دو تحلیل، بدهی مالیات انتقالی وجود ندارد. |
7 . مبناي مالياتي یک بدهي، مبلغ دفتري آن پس از كسر مبالغی است كه برای مقاصد مالیاتی، در ارتباط با آن بدهي در دورههاي آتي قابل كسر باشد. در مورد پيشدريافت درآمد، مبناي مالياتي بدهي، برابر با مبلغ دفتري آن پس از كسر هرگونه درآمدي است كه در دورههاي آتي مشمول ماليات نخواهد شد.
مثالها |
1. بدهيهاي جاري شامل هزينههاي پرداختني به مبلغ دفتري ١٠٠ میباشد. برای مقاصد مالیاتی، هزينه مربوط در زمان پرداخت نقدی، كسر خواهد شد. مبناي مالياتي هزينههاي پرداختني، صفر است. |
2. بدهيهاي جاري شامل پيشدريافت درآمد مالی به مبلغ دفتري ١٠٠ است. ماليات درآمد مالی مربوط، در زمان دریافت نقد محاسبه میشود. مبناي مالياتي پيشدريافت درآمد مالی، صفر است. |
3. بدهيهاي جاري شامل هزينههاي پرداختني به مبلغ دفتري، ١٠٠ است. هزينه مربوط، قبلاً بابت مقاصد مالیاتی كسر شده است. مبناي مالياتي هزينههاي پرداختني، ١٠٠ است. |
4. بدهيهاي جاري، شامل جرائم پرداختني به مبلغ دفتري ١٠٠ است. برای مقاصد مالیاتی، جرائم، کاهنده مالیات تلقی نمیشود. مبناي مالياتي جرائم پرداختني ١٠٠ است. (الف) |
5. مبلغ دفتري وام پرداختني ١٠٠ است. بازپرداخت اصل وام، اثر مالياتي ندارد. مبناي مالياتي اين وام 100 است. |
(الف) بر اساس این تحلیل، تفاوت موقتی کاهنده مالیات، وجود ندارد. تحلیل دیگر این است که مبنای مالیاتی جرائم پرداختنی، صفر است و برای تفاوت موقتی کاهنده مالیات ایجادشده به مبلغ 100، نرخ مالیاتی صفر اعمال میشود. در هر دو تحلیل، دارایی مالیات انتقالی وجود ندارد. |
8 . برخي اقلام مبناي مالياتي دارند، اما در صورت وضعيت مالي، به عنوان دارايي يا بدهي شناسايي نميشوند. براي مثال، در تعيين سود حسابداري، ممکن است برخی مخارج، در دوره وقوع به عنوان هزينه شناسايي شوند اما برای مقاصد مالیاتی، واحد تجاری باید آنها را طی مدت تعیینشده در قوانین مالیاتی مستهلک کند. تفاوت بين مبناي مالياتي مخارج مذکور، يعني مبلغي كه مراجع مالياتي آن را به عنوان کاهنده مالیات دورههاي آتي مجاز میدانند، و مبلغ دفتري صفر، تفاوت موقتی کاهنده مالیات است كه منجر به ايجاد دارايي ماليات انتقالي ميشود.
9 . هنگامي كه مبناي مالياتي یک دارايي يا یک بدهي، بلافاصله مشخص نباشد، در نظر گرفتن اصل بنيادي زیربنای اين استاندارد مفيد است: به استثناي برخی موارد محدود، واحد تجاري بايد بدهی مالیات انتقالی (دارایی مالیات انتقالی) را هنگامی شناسایی کند كه بازیافت یا تسویه مبلغ دفتری دارایی یا بدهی، موجب شود پرداختهای آتی مالیات، بیشتر (کمتر) از زمانی باشد که بازیافت یا تسویه، آثار مالیاتی به همراه ندارد.
10 . در صورتهاي مالي تلفيقي، تفاوتهاي موقتی از طريق مقايسه مبالغ دفتري داراييها و بدهيهاي مندرج در صورتهاي مالي تلفيقي و مبناي مالياتي مناسب آنها تعيين ميشود. مبناي مالياتي با مراجعه به اظهارنامه مالياتي هر يك از واحدهای تجاری گروه تعيين ميگردد.